شب پنجم محرم 1401 استاد میرباقری

آنچه پیش رو دارید پنجمین جلسه سخنرانی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در شب پنجم محرم الحرام سال 1401 در هیأت ثارالله قم (مدرسه فیضیه) برگزار شده است.

صوت سخنرانی آیت الله میرباقری:

 

صوت روضه آیت الله میرباقری:

 

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 11 مرداد 1401 است، که به مناسبت دهه اول ماه محرم در حرم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان می دارند؛ حضرت سید الشهدا در خطبه خود در شب هشتم ذی الحجه می فرمایند که به رضای الهی راضی هستند و در مسیر خدای متعال صبر پیشه می کنند. ایشان با این خطبه، از ماجراهایی که بعداً برای ایشان در عاشورا رخ خواهد داد، خبر می دهند و می فرمایند که من می دانم با صبر کردن در این راه خدای متعال اجر من را می دهد. نکته ای که وجود دارد این است که حضرت و صبری که ایشان داشتند، در امر ساختن امت مسلمه، نقش به سزایی داشت؛ اگر صبر حضرت نبود و حضرت این ابتلائات را تحمل نمی کردند، خیلی ها به راه های کج می رفتند و وارد ظلمات می شدند.

رضایت به رضای الهی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. حضرت سید الشهدا قبل از خروج از مکه به سمت عراق، خطبه ای ایراد فرموده اند که جناب سید ابن طاووس این خطبه را نقل کرده اند. حضرت در این خطبه در واقع بیان می کنند که مسیرشان چه مسیری است و همراهان خود را هم به این مسیر دعوت می کنند. در یکی از فرازهای این خطبه، حضرت می فرمایند: «لَا مَحِيصَ  عَنْ  يَوْمٍ  خُطَّ بِالْقَلَمِ»(1) خدای متعال روزی را مقرر فرموده است که چاره ای از آن نیست و باید به سمت آن روز حرکت کرد.

حضرت بعد از بیان این مطلب می فرمایند: «رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ»، آن چیزی را که خدای متعال بپسندد، ما اهل بیت هم آن را می پسندیم؛ رضایت ما عین و تابع رضایت خدای متعال است. بعد هم می فرمایند: «نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِينَ»، بر بلایی که خدای متعال برای ما رقم زده است، پایداری می کنیم و مطمئن هم هستیم که خدای متعال، پاداشی که برای صابرین در نظر گرفته است، را به ما خواهد داد و چیزی از ما کم نمی کند؛ به اصطلاح با پیمانه پر به ما پاداش می دهد.

می توان گفت که این دو جمله ای که حضرت می فرمایند، روح واقعه کربلا را توضیح می دهد. خیلی ها در مورد این واقعه عظیم صحبت کرده اند، ولی شاید اصلی ترین و مهم ترین چهره واقعه، همینی باشد که خود سیدالشهدا می فرماید. حضرت می فرماید خدای متعال یک تقدیری برای ایشان دارد و یک بلای عظیمی را برای حضرت رقم زده است؛ خدای متعال پسندیده است که این لباس را به اندام سید الشهدا بپوشاند و شخص دیگری شایسته این بلای الهی نیست.

در باطن این بلا هم یک ضیافت الهی برای سید الشهدا و پنج تن آل عبا وجود دارد. خدای متعال برای این خوبان، سفره ضیافتی در باطن ماجرای کربلا پهن کرده است، که این ضیافت از وادی بلا عبور می کند. این بلا هم فقط بلای سید الشهدا نیست؛ این بلا برای نبی اکرم و حضرت زهرا و باقی اهل بیت هم رقم خورده است؛ لذا خدای متعال میثاق و عهد این بلا را از این بزرگواران گرفته است. البته کسی که در کانون این بلاست و عاشورا را جلو می برد، خود سید الشهدا هستند، ولی باقی اهل بیت هم در این ماجرا نقش دارند.

عرض کردیم که باطن این بلا هم ضیافتی برای مقربینی مانند نبی اکرم و ائمه علیهم السلام است. علاوه بر این، در باطن این بلا شفاعتی هم وجود دارد که این شفاعت عمومی است و برای همه عالم و همه مخلوقات است. خدای متعال سفره ای پهن کرده است که همه مخلوقات بر سر این سفره متنعم اند، مگر یک عده خاصی که با نبی اکرم و اهل بیت عناد و دشمنی دارند. بنابراین همه خلائق بر سر این سفره می نشینند؛ لذا در روایت دارد که همه اهل آسمان و زمین و اهل بهشت و جهنم و حتی مخلوقاتی که دیده نمی شوند، بر سید الشهدا گریستند؛ «مَنْ يَنْقَلِبُ فِي الْجَنَّةِ وَ النَّارِ مِنْ  خَلْقِ  رَبِّنَا وَ مَا يُرَى وَ مَا لَا يُرَى»(2).

بنابراین روایت می فرماید همه بر حضرت گریستند، الا سه دسته؛ اهل بصره و شام که می شوند اهل جنگ جمل و صفین و سومی هم آل عثمان. این سه دسته ای که بر سید الشهدا نگریستند، از شفاعت حضرت محروم اند، ولی بقیه خلایق، سر سفره سید الشهدا مهمان اند و از این شفاعت متنعم می شوند. به عبارت دیگر این اشک، مقدمه ضیافت و شفاعت است.

علی ای حال خدای متعال یک بلایی را برای سید الشهدا تقدیر کرده است و حضرت هم این بلا را با جان خود خریدند و از دلش عبور کردند. بر خلاف ظاهر این بلا هم که خیلی عظیم است، باطنش ضیافتی برای ایشان است. سوره مبارکه فجر هم ناظر به همین مطالب است. مرحوم صدوق در ثواب الاعمال نقل کرده اند که این سوره، سوره امام حسین است و دستور داده اند که این سوره را در نوافل و فرائضمان بخوانیم؛ حتی گفته اند که اگر کسی این سوره را بخواند، در قیامت با سید الشهدا محشور می شود و به آن ضیافت راهش می دهند و بر سر آن سفره مقرب می شود.

در بعضی روایات است که از امام صادق علیه السلام سؤال کردند که چرا می فرمایید این سوره، سوره امام حسین است؟ حضرت به آیات آخر سوره اشاره کردند که می فرماید: «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلي  في  عِبادي * وَ ادْخُلي  جَنَّتي »(فجر/27-30)، ای نفسی که هم تو از خدا راضی و هم خدای متعال تو را پسندیده و راضی به توست؛ «ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ»، به سمت پروردگار خودت رجوع کن؛ «فَادْخُلي  في  عِبادي»، وارد در جمع بندگان خاص «وَ ادْخُلي  جَنَّتي» و وارد جنت خاص من بشو. خدای متعال جنت خاصی دارد که سید الشهدا را به آن جا دعوت می کند. این خطابی که در این آیات است، خطاب به سید الشهداست و این آیات چهره اصلی عاشورا هستند.

بنابراین خدای متعال یک بلایی را برای سید الشهدا پسندیده است که این بلا خیلی عظیم است، ولی در باطن این بلا، یک ضیافت بسیار فوق العاده و استثنایی وجود دارد. خدای متعال سفره ای پهن کرده است که ضیافتی برای خواص و وجود مقدس سید الشهدا و ائمه معصومین و شفاعتی برای همه عوالم است؛ یعنی همه عوالم از سر این سفره برخوردار می شوند. به تعبیر دیگر رزق امام حسین علیه السلام هدایت و شفاعت همه عالم است. حضرت هم در خطبه ای که در مکه ایراد کردند، می فرمایند مسیری که ما داریم در آن قدم می گذاریم، این است. من می بینم که دارم به سمت شهادت حرکت می کنم و می دانم که گرگ های درنده چگونه من را در بیابان کربلا می درند، ولی «رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ».

صبر و پایداری در راه خدا

بعد از بیان این مطلب که رضایت اهل بیت با رضایت خدا یکیست، حضرت فرمودند: «نَصْبِرُ عَلَى  بَلَائِهِ »، وقتی که خدای متعال برای ما بلایی رقم می زند، ما پایداری می کنیم تا آن بلا به پایان برسد؛ پایان این بلا ها هم سفره ثواب الهی است. بنابراین نکته دومی که حضرت فرمودند، پایداری است.

پس خدای متعال یک بلایی را برای سید الشهدا مقرر فرموده که این بلا یکی از ارکان مهم دستگیری نبی اکرم از عالم است. حضرت با این بلا عالم را تربیت می کنند و با این بلاست که امت می سازند و این امت را تا بهشت می برند. خدای متعال این بلای عظیم را برای اهل بیت پسندیده و رضایتش در آن است که اهل بیت و سید الشهدا، از این وادی عبور کنند و حضرت هم می فرماید ما پایداری می کنیم تا این بلا به آخر برسد و پای طرح خدای متعال می ایستیم.

خدای متعال برای این عالم طرحی دارد و می خواهد با این بلا، جبهه حق غلبه مطلق پیدا کند. به تعبیری، عاشورا به ظهور و رجعت ختم می شود. قرآن کریم به موسای کلیم دستور می دهد «وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ»(ابراهیم/5)، ایام الله را به امت خودت یادآوری کن؛ این ایام الله روزهایی اند که خدای متعال، پیروزی جبهه حق را در آن ها رقم می زند. یعنی خدای متعال در این آیات به حضرت موسی دستور می دهد که این روزهای پیروزی جبهه حق را به یاد امت خود بیاور تا بتوانند در این راه استقامت داشته باشند. در روایات ما آمده است که عمده این ایام الله، سه روز است؛ ظهور، رجعت و قیامت. هر سه این ها هم یوم الحسین است.

بنابراین حضرت فرمود ما پایداری و استقامت می کنیم تا طرح خدا به انتها برسد. درست است که این طرح بلایی برای ماست، ولی ما استوار می ایستیم و این طرح را جلو می بریم. حضرت در این بلا طوری صبر کردند که در زیارت ناحیه مقدسه دارد «وَ قَدْ عَجِبَتْ مِنْ  صَبْرِكَ  مَلَائِكَةُ السَّمَاوَاتِ»؛ وقتی حضرت تنها شده بود و به تنهایی داشت از خیمه های خودش دفاع می کرد، همه ملائکه آسمان انگشت به دهان شده بودند از صبر سید الشهدا. حتی دشمن هم شگفت زده شده بود و از این صبر حضرت تعجب کرده بود. راوی دشمن می گوید من تا به حال ندیده بودم که انقدر ضربه های سخت به کسی وارد بشود و عزیزانش را از دست بدهد و خسته و تشنه و گرسنه باشد، ولی اینگونه استقامت بکند. حضرت در لحظات آخر غوغا کردند.

بنابراین حضرت در این بیان می فرمایند که ما داریم این راه را می رویم و این وادی هم وادی بلاست؛ ما در این راه استقامت می کنیم تا این کار به پایان برسد و معتقد هستیم که این استقامت، پاداش فوق العاده ای دارد؛ پاداش این استقامت، ظهور و رجعت و حوادث قیامت است؛ این ایام، ایام الله و ایام الحسین اند؛ این ها پاداش این بلا و صبر سید الشهدا هستند.

جایگاه صبر در امت سازی

در قرآن کریم خدای متعال مکررا به انبیائش دستور به صبر می دهد و می فرماید شما پیامبرید و باید پای طرح خدا، سختی ها را تحمل کنید، تا امتتان به سلامت از دنیا عبور کند؛ شما امام هستید و باید ایستادگی کنید؛ اگر شما نایستید، همه مردم عقب نشینی می کنند. اگر در آن صحنه های سخت، کوچک ترین تزلزلی در وجود مقدس امیرالمؤمنین پیدا می شد، احدی از مردم مؤمن نمی ماند. امام جامعه از این سختی ها عبور می کند تا امت ساخته بشود. این ها طرح خداست.

خدای متعال وقتی در قرآن کریم از صحنه های سختی مانند جنگ احد صحبت می کند، می فرماید: «وَ لِيَبْتَلِيَ اللَّهُ ما في  صُدُورِكُمْ»(آل عمران/154) این سختی ها برای این است که «وَ لِيُمَحِّصَ ما في  قُلُوبِكُمْ» ناخالصی هایتان از قلبتان بیرون برود. در این صحنه های سخت است که آدم های خالص ساخته می شوند. هیچ چیزی به اندازه این صحنه های سخت مؤمنین را نمی سازد و پاک نمی کند؛ اما شرط این پاک شدن، استقامت است. بنابراین مهم ترین وسیله تهذیب و پاک شدن انسان ها، بلاست.

در جاهای دیگر هم باز در مورد ابتلا چیز دیگری می فرماید؛ می فرماید: «وَ لِيَعْلَمَ الَّذينَ نافَقُوا»(آل عمران/167)، خدای متعال با این بلا ها منافق را از غیر منافق جدا می کند؛ در صحنه های سخت، پاک و ناپاک و خبیث و طیب از هم جدا می شوند. بنابراین امت ها ناچار بودند که با پیامبرانشان از دل این سختی ها عبور کنند. این بلا ها، سازنده این امت هاست. به تعبیر دیکر امت مسلمه، اصلا بدون عبور از این صحنه ها و بلایا، ساخته نمی شود. نکته این بلایا هم این است که انبیاء اول کسانی هستند که باید وارد این میدان بشوند و بار اصلی به روی دوش انبیاست. لذا خدای متعال به انبیاء الهی دستور می دهد و می گوید صبر و استقامت داشته باشید و عجله نکنید. طرح خدای متعال قرار است که به پیروزی نهایی ختم بشود و این پیروزی نیازمند ایستادگی شما و شک نکردن شما به دستورات خداست.

در سوره مبارکه یونس، خطاب به پیامبر می فرماید «وَ اصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ»(یونس/109)، انقدر استقامت کن تا خدای متعال داوری کند و آن حکم را صادر کند. این صحنه های سخت درگیری که شما در آن قرار گرفته اید، یک روزی به پایان می رسد و شما باید با سربلندی از دل این سختی عبور کنید؛ اگر در این سختی ها ایستادگی کنید، خدای متعال حکم می کند و کار تمام می شود؛ «وَ اصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ».

در ماجرای حضرت یوسف و یعقوب هم همین گونه بود. وقتی برادرهای یوسف آمدند و به یعقوب گفتند که یوسف را گرگ دریده است، حضرت فهمید که آنها دروغ می گویند، ولی فرمود: «فَصَبْرٌ جَميلٌ»(یوسف/18)، این بلا، بلایی است که خدای متعال رقم زده است و منِ پیامبر باید از دل این بلا عبور کنم؛ لذا صبر می کنم. اگر حضرت یعقوب از دل این بلا عبور نمی کرد، آن نتایجی که می دانید به دست نمی آمد؛ نه حضرت یوسف می توانست به آنجا برسد و نه برادرها متوجه اشتباه خود می شدند. به تعبیری اگر حضرت یعقوب بی تابی می کرد، طرح خدا به هم می خورد.

حضرت یعقوب می دانست که یوسف زنده است؛ حضرت یوسف هم می دانست که پدرش در انتظارش است. خوب حالا چرا این ها اقدام نکردند که به یکدیگر برسند؟ یوسف که می دانست کجا باید به دنبال پدرش بگردد؛ چرا این کار را نکرد؟ تحمل این دوری به خاطر این بود که حضرت یوسف و یعقوب می دانستند که این دوری، طرح خدای متعال است و نباید آن را به هم زد؛ باید تا انتهای طرح خدا پای این دوری صبر کرد، تا خدای متعال صحنه را به زیباترین شکل ممکن جمع کند.

حتی حضرت یوسف وقتی که برادرهای خودش را شناخت، خودش را معرفی نکرد و بهشان نگفت که بروید و به پدرتان خبر بدهید که من یوسفم؛ حضرت می دانست که این بلا هدفی دارد و باید به آن هدف برسد. این صحنه های سخت باید بگذرد تا حتی چشم حضرت یعقوب نابینا شود؛ «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ»(یوسف/84)، چشم های حضرت یعقوب از غصه سفید شده بود، ولی با این حال صبر می کرد. «فَصَبْرٌ جَميلٌ»، باید بایستی، زیبا هم بایستی و طرح خدا را به هم نزنی.

بنابراین نباید در طرح خدا جزع و فزع داشت. وقتی امت استقامت را در پیامبرشان ببینند، آن ها هم صبر می کنند. لذا خدای متعال به نبی اکرم می فرماید: «وَ اصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ». در سوره مبارکه احقاف هم خدای متعال در آیه آخر سوره، خطاب به وجود مقدس نبی اکرم می فرمایند: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(احقاف/35) همان گونه که انبیاء اولوا العزم ایستادند، مقاومت کن؛ شما محور انبیاء اولوا العزم هستید، لذا باید مانند آنها و بلکه بیشتر از آنها استقامت داشته باشید. به تعبیری استقامت شما محور استقامت همه انبیاء اولوا العزم است. لذا اگر حضرت نوح، نهصد و پنجاه سال استقامت کرد، حضرت ابراهیم در آتش نمرود رفت و اسماعیل را به قربانگاه برد، به خاطر استقامت شما بوده است. لذا این داستان های انبیاء، صرفا یک سری قصه نیستند؛ این ماجراها لطایفی دارد، که آموختنی اند و سنن خدای متعال در این داستان ها بیان شده است.

عرض کردیم که خدای متعال به نبی اکرم می فرماید: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛ در ادامه آیه هم می فرماید: «وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»، عجله نکن. ممکن است که خدای متعال فرموده باشد من یک تدبیری برای دشمن دارم؛ آن تدبیر هم این است که «كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ»، بیشتر از یک ساعت از روز طول نمی کشد، که این ها با وعده های خدای متعال رو به رو می شوند.

اگر بخواهیم این آیه شریفه را در مورد یاران حضرت تطبیق بدهیم، می شود اینگونه معنا کرد که خدای متعال برای امت و همراهان تو پاداشی در نظر گرفته است؛ ولی باید صبر کنند تا به آن برسند. این پاداش در روزی که پرده ها کنار می رود، به این ها داده می شود. در آن روز وقتی این ها به پشت سرشان نگاه می کنند، می بینند دنیا چیزی نبوده و گویا سختی هایشان به اندازه یک ساعت طول کشیده است. پس خدای متعال خطاب به نبی اکرم می فرماید آن وعده هایی که ما به امتت داده ایم، به آن ها می رسد، منتها این ها باید از دل سختی ها عبور کنند؛ عبور این امت هم با استقامت شما امکان پذیر می شود؛ یعنی اگر شما استقامت کنید، آن ها هم استقامت می کنند.

در روایتی آمده است «نَحْنُ صُبَّرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا»(3) ما ائمه صبوری می کنیم، ولی شیعیان ما از ما صبورترند. تمام صبر ما به اندازه یک قطره از صبر وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین هم نمی شود؛ حضرت با این بیان شیعیان را مدح کرده اند. در ادامه نکته این بیان خود را هم می فرمایند و می گویند چون ما می دانیم که در آخر کار چه می شود، ولی شیعیان نمی دانند، شیعیان صبور ترند؛ غیب عالم در دست ما هست، ولی در دست شیعیان نیست؛ ما پشت پرده و ظهور را می بینیم و حکمت این سنن الهی را درک می کنیم و می دانیم که چرا فعلا باید دولت در دست بنی امیه باشد، ولی شیعیان ما نمی دانند. لذا همین که کنار ما می ایستند و به ما اعتماد و ایمان دارند، نشان دهنده صبر بالای آن هاست.

خدای متعال در قرآن کریم هم فرموده است که ما صف خوب و بد را از هم جدا می کنیم؛ «ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنينَ عَلى  ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَميزَ الْخَبيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»(آل عمران/179)، خدای متعال در این صحنه های سخت، پاک و ناپاک را جدا می کند. در امتحان هایی مانند عاشورا و صفین، صف ها جدا می شوند. در ادامه می فرماید، «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ»، این امتحان های خدا یک پرده غیبی هم دارد که در دسترس شما نیست و از شما پنهان است، «وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي  مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ»، ولی خدای متعال یک انبیائی را برای مأموریت هایی انتخاب می کند که این طرح غیبی در دستشان است. این انبیاء الهی به اندازه برنامه ای که دارند، پشت صحنه را هم می بینند.

بعد از این که فرمود این ابتلائات، پرده غیبی دارد و شما این غیب را نمی دانید و انبیاء می دانند، می فرماید: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ»، حالا به خدا ایمان بیاورید و پیامبر را باور کنید و بدانید که دستش پر است و شما را به سمت تاریکی نمی برد. بنابراین واقعه عاشورا یک پرده غیبی دارد، که سید الشهدا از آن مطلع است و در برخی موارد آن غیب را برای خواص اصحاب خود آشکار کرده است.

یکی از مواردی که حضرت به اصحاب خود فرمودند، ماجرای رجعت بود؛ حضرت به یاران خود فرمودند ما یک رجعتی داریم و دوباره برمی گردیم؛ کار ما در این جا تمام نمی شود؛ ما بازگشتی داریم و کار را به نفع خود تمام می کنیم. حضرت بهشت این اصحاب را هم به آن ها نشان داد. این پرده های غیبی برای همه آشکار نیست، ولی همه آن در دست امام است. لذا ما باید کنار امام خود بایستیم و پای طرح خدا بمانیم؛ خود ما که طرح خدا را نمی دانیم، پس باید کنار کسی باشیم که این برنامه در دستش قرار دارد؛ باید با او راه برویم و به او اعتماد کنیم.

قرآن کریم در این مورد می فرماید: «وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظيمٌ»، اگر شما به این پیامبر ایمان بیاورید و تقوا اختیار کنید و از امام خود جدا نشوید، اجر عظیمی خواهید داشت؛ اگر جاذبه ها و تهدید ها و تطمیع های دنیا، شما را از امامتان جدا نکند، اگر مقابل بنی امیه بایستید و جذب آن ها نشوید، پاداش عظیمی برای شما در نظر گرفته شده است. البته شما فعلا از این پاداش اطلاعی ندارید؛ چون بنا نیست که شما غیب عالم را ببینید. پس باید همراه با امام حرکت کنید.

بنابراین اینکه بعضی ها خیال می کنند اول باید همه غیب را ببینی، بعد حرکت کنی خطاست؛ آدم باید راه را برود. به اندازه ای که انسان حرکت می کند، پرده ها از جلوی چشمش کنار می روند. قرآن کریم هم می فرماید «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ»(حجر/99)، یقین، پرده به پرده برای انسان حاصل می شود؛ به اندازه ای که انسان بندگی می کند و دستور خدا را قبول می کند، چشمش باز می شود.

عرض شد که خدای متعال به پیامبر می فرماید عجله نکن و مانند انبیاء اولوا العزم صبر داشته باش. حضرت نوح را ببین که نهصد و پنجاه سال صبر کرد؛ ببین که وقتی کشتی می ساخت، همه او را مسخره می کردند که چرا کشتی به این بزرگی می سازی، آن هم در اینجا! ولی در موعد مقرر باران بارید و آب از زمین جوشید و همه جا را آب گرفت و بقیه غرق شدند. این ها را مشاهده کن و عجله نکن؛ وعده های خدا نقد می شود. آن روزی که وعده های ما نقد می شود، اگر پشت سرتان را ببینید، حس می کنید که تمام این سختی ها، یک ساعت طول کشیده است.

بنابراین این امت باید از دل این سختی ها عبور کند تا ساخته بشود. وقتی این امت ساخته شد، یدشان ید امین می شود و آن موقع است که ما به آن ها همه چیز می دهیم. تا وقتی که این ید هنوز ید امین نشده است که نمی شود امانت های خدا را به آن داد. غنایم خدا برای انسان ها و دست های امین است. لذا هرکس به اندازه ای که امانت الهی را رعایت کند، این غنائم را دریافت می کند. لذا می فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى  آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»(اعراف/96)، اگر ایمان می آوردند، برکات را از آسمان برایشان فرو می ریخیتم و از زیر پایشان می جوشاندیم. آن چیزهایی هم که به فرعون می دهند، قیمتی ندارد؛ این چیزهایی که به گناه کاران داده می شود، چیز هایی که می شود با آن ها معصیت کرد، که قیمتی نیستند. امانت های خدا که قیمتی اند را به کسانی می دهند که دستشان امین است و اهل تقوا هستند.

دنیا ساعتی گذرا

لذا خدای متعال می فرماید که استقامت کنید تا امین بشوید تا این رزق های مخصوص آرام آرام به شما برسد. این مدت هم خیلی طولانی نیست؛ وقتی این پاداش ها به شما رسید، «كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ»، گویا فقط ساعتی صبر کرده اید. این مطلب شاید ناظر به ظهور یا رجعت باشد. لذا کسانی که مؤمن بودند، در رجعت این وعده ها را دریافت می کنند.

ماجرای اصحاب کهف هم همین گونه بود. آن ها سیصد و چند سال در آن غار خوابیده بودند، ولی وقتی خدای متعال آن ها را بیدار کرد و از ایشان سؤال شد که چند وقت است که اینجا خوابیده اید، گفتند «قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ»(کهف/19)، گویا یک روز یا نیم روز در این جا بوده ایم و خیلی وقت نیست، در حالی که بیش از سیصد سال بود. اینجا هم خدای متعال به مؤمنین می فرماید، در روزی که وعده های ما برای شما محقق بشود، شما حس می کنید که ساعتی سختی کشیده اید؛ مانند اصحاب کهف.

بعد از اینکه قرآن کریم دستور صبر به پیامبر اکرم داد، می فرماید: «فَهَلْ يُهْلَكُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ»، در این طرحی که خدای متعال دارد، فقط یک دسته هستند که هلاک می شوند و آنها هم قوم فاسق اند. فقط فاسقان، یعنی آن هایی که به زیر عهدهای خود می زنند و با تو قطع ارتباط می کنند، هلاک خواهند شد. قرآن کریم برای معرفی فاسقان می فرماید: «الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ»(بقره/27)، این ها قرار هایی که با نبی اکرم داشتند را به هم می زنند و رشته هایشان را قطع می کنند و کنار پیامبر نمی مانند. فقط این ها هلاک می شوند و ما بقی کسانی که پای امام می ایستند، سالم می مانند و به مقصد می رسند.

اصلا ماجرای غدیر هم برای همین است. حضرت آمدند و در روز عید غدیر رشته ای را برقرار کردند و فرمودند: «مَنْ  كُنْتُ  مَوْلَاهُ  فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ» من این ارتباط را بین شما و امیرالمؤمنین گذاشتم؛ در جای دیگر هم می فرماید: «إِنِّي تَارِكٌ  فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ  كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي». لذا کسانی هلاک می شوند که این رشته را قطع کنند.

بنابراین عرض کردیم که سید الشهدا وقتی می خواهد از مکه به سمت عراق خارج شود، شب قبل از یوم الترویه می فرماید، خدای متعال برای ما یک روزی را مقدر کرده است که در این روز بلای سنگینی بر ما نازل می شود؛ اما با این حال «رِضَى  اللَّهِ  رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ»، ما بر این بلا راضی هستیم. باطن این بلا هم ضیافت و محبت خداست و با این بلا شفاعت و دستگیری شامل حال مؤمنین می شود. لذا می فرماید: «نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ وَ يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِينَ» ما صبر می کنیم و می دانیم که خدای متعال پاداش ما را خواهد داد.

حالا در این که حضرت می فرماید: «يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِينَ» هم نکته ای هست. خدای متعال برای صابرین، مزد های خاصی در نظر گرفته است. در قرآن کریم می فرماید: «يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ»(زمر/10)، خدای متعال پیمانه کسانی که صبر می کنند را کامل پر می کند. وقتی خدای متعال برای مؤمنی بلا می فرستد و برای تربیتش مالی را از او می گیرد یا غصه ای را برای او پیش می آورد یا عزیزی را از او می گیرد، اگر آن شخص پای طرح خدا بایستد، خدای متعال به اندازه صبر او پیمانه اش را پر می کند و برایش چیزی کم نمی گذارد. در ادامه آیه هم می فرماید: «بِغَيْرِ حِسابٍ»، این پر کردن پیمانه حساب و کتاب هم ندارد.

بنابراین خدای متعال برای آن هایی که پایداری می کنند و پای طرح خدا می ایستند، گنج ها و مزد هایی در نظر گرفته است. حالا مزد سید الشهدا چیست؟ مزد حضرت در ظهور و رجعت و قیامت است. خدای متعال این وعده را به نبی اکرم داد که اگر پای این بلا بایستید، ظهور را به شما می دهیم. لذا حضرت در خطبه خود می فرمایند که ما صبر می کنیم و می دانیم که پاداش های خدای متعال هم قطعی اند. حضرت می دانند که با صبر ایشان، امتی ساخته می شود و خوبان عالم از دل فتنه ها و جهنم عبور می کنند و سالم به مقصد می رسند.

در روایتی آمده است که وقتی حضرت سید الشهدا در قیامت شروع به شفاعت کردن می کنند و امت را تطهیر می کنند و به بهشت می فرستند، شیطان نگاهی به پشت سرش می کند و می گوید ای وای که سید الشهدا حتی یک نفر به درد بخور را هم برای من نگذاشته است؛ حضرت هر چه به درد بخور بوده را از دست من خارج کرده. مزد این صبوری همین است. لذا در زیارت اربعین حضرت داریم «وَ بَذَلَ  مُهْجَتَهُ  فِيكَ  لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ»؛ این همان پاداش سید الشهداست. حضرت با این کار، تمام آدم های به درد بخور را در جبهه خود جمع می کنند؛ آدم های بدرد نخور هم در آن طرف هستند. این شفاعت، مزد سید الشهداست. مزد حضرت این است که زیر دستشان حبیب و زهیر و بریر و علی اکبر درست می شوند. مزد حضرت تربیت حضرت ابالفضل است. این مزدها تا دامنه قیامت هم ادامه دارد و مسیر حضرت تا قیامت پا برجاست.

پی نوشت ها:

(1) اللهوف على قتلى الطفوف / ترجمه فهرى، النص، ص: 61

(2) الكافي (ط – الإسلامية)، ج 4، ص: 575

(3) الكافي (ط – الإسلامية)، ج 2، ص: 93

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *