شب چهارم محرم 1401 استاد میرباقری

آنچه پیش رو دارید چهارمین جلسه سخنرانی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در شب چهارم محرم الحرام سال 1401 در هیأت ثارالله قم (مدرسه فیضیه) برگزار شده است.

صوت سخنرانی آیت الله میرباقری:

 

صوت روضه آیت الله میرباقری:

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 10 مرداد ماه 1401 است، که به مناسبت دهه اول ماه محرم در هيات ثارالله قم ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه به بيان مختصات دو جريان امامت مي پردازند. این دو امامت امتداد پیدا می کند تا قیامت و فقط تفاوتش این است كه در یکی روابطي که درست کرده  اند در حد حیات الدنیاست و با آن می شود یک بساط لهو و لعب و تکاثر و تفاخر بپا كرد و در قیامت اين امت متلاشی مي شود. این طرف هم یک روابط پایدار است و علتش این است که این امت را آن کسی که می ساخته براي ابديت ساخته است لذا روابطی که درست می کند هم هر روز مستحکم تر می شود و در قیامت به هم نمی ریزد بلكه این روابط در قیامت مستحکم تر هم می شود.

دو جريان امامت

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا * وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا»(اسراء/71-72). عرض کردیم بیان نورانی که از سیدالشهداء نقل شده است را که در جواب کسی که از معناي اين آیه پرسید كه هر جمعیتی را با امام خودشان صدا می زنیم و دعوت می کنیم، حضرت فرمودند که دو تا امام هستند. اینجا ناظر به این دو جریان امامت است. گرچه در روایات ملاحظه کردید این آیه را گاهی اینطوری هم معنا کردند که  در هر دورانی باید به امام همان دوران پیوند بخورند و روز قیامت هم مردم هر زمانی با امام زمان خودشان وارد محشر می شوند. پس اين آيه اینطوری هم معنا شده است  ولی در روایات از جمله همین بیان نورانی سیدالشهداء حضرت فرمودند که این ناظر به دو جریان امامت است. که این دو جریان، هر دو دعوت دارند و هر دو هم اجابت می شوند. هر دو هم امتی دارند كه آنها را با خودشان سیر می دهند. «إِمَامٌ دَعَا إِلَى هُدًى فَأَجَابُوهُ  إِلَيْهِ وَ إِمَامٌ دَعَا إِلَى ضَلَالَةٍ فَأَجَابُوهُ إِلَيْهَا هَؤُلَاءِ فِي الْجَنَّةِ وَ هَؤُلَاءِ فِي النَّارِ»(1) بعد هم این آیه شریفه سوره مبارکه شوری را خواندند «فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعيرِ»(شوری/7)، مقداري از مختصات اين دو امامت  گفتگو شد حالا بعضی آيات و روایات را تقدیم می كنم. بعد هم امتی که این دو تا امام می سازند و امکاناتی که دارند، سیری که امتشان و خودشان را می دهند، ادامه طرح این دو تا امام که تا کجا این طرح ادامه دارد، رابطه امت با این امام و رابطه امام با این امت اینها بحث هایی است که در قرآن ردپاهای بسیار روشن و لطیفی دارد و قابل گفتگو است.

یک روایتی كه قابل بحث است و در روایات ما آمده و مکرر هم به آن اشاره شده روايتي در كتاب بصائرالدرجات است. ابي بصير از ابی عبدالله نقل می کند: «قالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إِنَّ اَلدُّنْيَا لاَ تَكُونُ إِلاَّ وَ فِيهَا إِمَامَانِ بَرٌّ وَ فَاجِرٌ »(2)، همیشه در دنیا دو تا امام هستند یکی امام بر، امام نیکی ها و دوم امام فاجر، امامی که امامت فجور با اوست.«فَالْبَرُّ اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» آن امام بر، همانی است که خدای متعال وقتی می خوا سته او را معرفی کند این طوری معرفی کرده كه ما اینها را ائمه قرار دادیم اینها به امر ما هدایت می کنند. عرض کردم ظاهر این آیه در سوره مبارکه انبیاء راجع به حضرت ابراهیم و نسل ایشان، حضرت اسحاق و یعقوب است ولی از روایات استفاده می شود که آيه مفادش اعم از خصوص امامت حضرت ابراهیم و نسلشان هست. لذا اینجا هم حضرت این را تطبیق کردند به امامی که امام بر در همه دوران هاست. خدای متعال وقتی می خواهد امام بر را، امامی که دارای صفت بر و نیکی است معرفی کند امام خوبی هاست در عالم اينگونه معرفي ميكند «و جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» ، لذا در روایتی هم که تقدیم کردم همین آیه تطبیق شده به نسل حضرت زهرا سلام الله علیها که حقیقت این امامت آنجاست. گرچه آیه تنزیلش راجع به حضرت ابراهیم و یعقوب و جناب اسحاق سلام الله علیهم اجمعین است و معنایش هم وسیع تر از اینهاست ولی آن معنای اختصاصی اش مربوط به ائمه معصومینی است که از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها هستند. «وَ أَمَّا اَلْفَاجِرُ فَالَّذِي قَالَ اَللَّهُ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى اَلنّارِ وَ يَوْمَ اَلْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ» اینها را هم خدای متعال امامت بهشان داده، اما امامتی که دعوت به نار می کنند. این هم حالا خیلی عجیب است که چطور دعوت به آتش می کنند و در عین حال یک امتی دنبالشان حرکت می کنند. با این که دعوت به نار است مگر کسی مشتری نار هم هست؟! ظاهرا اینطوری است دیگر این هم بی مشتری نیست. این مسیر مسیری است که مشتری خودش را دارد. تعبیر سیدالشهداء این بود فرمودند «إِمَامٌ دَعَا إِلَى ضَلَالَةٍ فَأَجَابُوهُ إِلَيْهَا» دعوت به ضلالت می کند، وادی ضلالت همان وادی جهنم است. پس این دو جریان امامتی است که حضرت می گویند در همه دوران ها این جریان امامت هست.

هدايت بالامر

این آیه شریفه «و جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» در بعضی از روایات هم اختصاص به نسل حضرت زهرا سلام الله عليها دارد. روایتی را تأویل الایات از محمد بن فضیل از ابی حمزه از امام باقر عليه السلام در ذيل همين آيه نقل کرده كه حضرت فرمودند «یَعْنِی الْأَئِمَّهْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَهْ سلام الله علیها»(3) اینها ائمه از نسل حضرت زهرا یعنی همین ائمه معصومین، مقصود یازده امامی است که از نسل حضرت زهرا سلام الله علیها هستند. «یُوحَی إِلَیْهِمْ بِالرَّوْحِ فِی صُدُورِهِمْ» این ائمه را خدای متعال امداد می کند. اینطور نیست که وقتی کسی را امام کردند، رهایش کنند. مرتب موید است، مسدد است. خدای متعال به آنها الهاماتی می کند، وحی می کند که البته این وحی معنایش مقام نبوت نیست. حالا اين وحي شايد به روح باشد که در آن روایت وقتی از امام صادق علیه السلام از علم امام سوال کرد که  علم امام چه منشائی دارد؟ این علومی که امام دارند و دیگران از آن محروم هستند منشأ این علم کجاست؟ از حضرت پرسید  آیا کتب خاصی در اختیار شماست؟ شما هم مثل جناب موسای کلیم که مثلا با حضرت خضر راه می رفتند معلم خاصي داريد؟ حضرت فرمودند امر از این خیلی مهمتر است، خیلی با عظمت تر است. مسئله علم ما مسئله کتاب نیست، مسئله معلم نیست، چیز دیگری است. خدای متعال مستقیم یک چیزی به ما عنایت کرده است. بعد این آیه را خواندند «وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا»(شوري/52) ما آن حقیقت روح را به وجود مقدس نبی اکرم عنایت کردیم، وحی کردیم. این کلمه روح را به ایشان اعطا کردیم. بعد هم می فرمایند تمام حقیقت ایمان و کتاب در این روح به نبی اکرم عطا شد. هر کسی هم بخواهد هدایت بشود با همین نور هدایت می شود. «مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا» هرکسی را بخواهیم هدایت کنیم با این حقیقتی که به نبی اکرم عنایت کردیم هدایت می شود. حضرت فرمودند آن حقیقت بعد از نبی اکرم در ما ائمه معصومین هست. پس یکی از مختصات این امامت که امامت به امر هست این است که خدای متعال این ائمه را یک هدایت های ویژه ای كرده اند. اینطور نیست که امام را در وسط میدان رها می کنند. در باب نبی اکرم هست كه خدای متعال ایشان را تربیت کرد ولی دائما موید و مسدد است، عنایت و امداد می شود. در باب ائمه هم این هست كه این ائمه ای که از نسل حضرت زهرا سلام الله عليها هستند اینطوری مرتب مویدند.

اهل صبر و يقين

ذيل آيه شريفه «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ»(سجده/24) که در سوره مبارکه سجده است و ظاهرش راجع به بنی اسرائیل است سه خصوصیت را خدای متعال برای این ائمه ذکر كرده اند. هدایتشان هدایت بالامر است که عرض کردم مقصود چيست. دو خصوصیت ديگر هم خدای متعال می فرماید كه اینها داشتند و چرا ما اینها را امام قرار دادیم . «لَمَّا صَبَرُوا»وقتی پایداری کردند. این امامت به شرط پایداری در مسیر امت سازی است. کسی که امام می شود، یک بار سنگینی روی دوشش هست و باید پایداری کند برای ساخت امت. نمی تواند عجله کند. نمی تواند شتاب کند. نمی تواند طرح را نیمه کاره رها بکند. خدای متعال در قرآن به پیامبرش می فرماید «وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ»(قلم/48) مثل حضرت یونس نباش. صاحب حوت در شکم ماهی رفت. می دانید این پیامبر خدا بود و استواری هم کرد و ایستاد تا آخرین قدم ها دیگر ،وقتی علائم عذاب نازل شد هنوز خدای متعال گویا راضی نبودند ایشان امت را رها کند ولي رها کردند. بیش از این باید صبوری می کرد. هنوز جا داشتند این امت، خب می دانید بعد هم اینها عذاب نشدند دیگر ،هنوز قابلیت داشتند. حالا تعبیر دقیقی نیست ولي يك مقدار عجله كردند. خدای متعال می فرماید این کار را نکنید. شما اینطوری نباشید. در یک آیه دیگری خدای متعال به این پیامبر كه اتفاقا آخرین آیه سوره مبارکه یونس است می فرماید.«وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ» این دعوا و نزاعی که بین شما و جبهه شیطان هست این یک قاضی و داوری دارد. یک جایی خدا حکم می کند و بساط را جمع می کند به نفع شما. صبر کن تا آن لحظه برسد. پایداری می خواهد دیگر، در  آیه مبارکه سوره احقاف یک تعبیر عجیبی است می فرمايد «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ»(احقاف/35) مثل انبیاء اولوالعزم شما هم باید صبر کنید البته در مقیاس خود نبی اکرم دیگر. نسبت به سرنوشت این دشمنان عجله نکن. ما بساط اینها را جمع می کنیم. مهلتی هم که بهشان دادیم مهلت قابل اعتنایی نیست بعد امد این صبر را خدای متعال بیان می کند می فرماید «كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ» آن روزی که آن وعده الهی و تهدید الهی نقد می شود اینها می بینند آن تهدیدها را، در آن روز به اندازه یک ساعتی از روز گویا موقف دستشان بوده است. حالا این آیه راجع به قیامت است چون می دانید در باب قیامت گاهی می فرماید وقتی از ايشان سوال می کنند چقدر وقوف کردید می گویند «يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ»(مومنون/113). قرآن می فرماید اینها گویا یک ساعتی از روز، فقط این اندازه فرصت در اختیارشان بوده است. این فرصت یک فرصت اندکی است. حالا اين  «سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ» يا راجع به یک زمان دیگری خدای متعال مقایسه می کند «أَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»(حج/47) یا نه می خواهد بگوید وقتی این صحنه تمام شد و نگاه می کنی پشت سرت کانه تمام فرصت در اختیار ساعتي از روز بوده است. پیامبر ما این یک ساعت شما صبر کن. همه فرصتی که به اینها دادیم فرصت اندکی است. شما صبر کنید تا فرصت اینها به پایان برسد. این پایداری است که خدای متعال از امام خواسته است. یکی صبر است  و دیگری یقین است. «وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ» اگر یقین به آیات نباشد نمی تواند امت بسازد. لذا امام وقتی امت می سازد یک امتی می سازد که اهل یقین اند، اهل صبر و پایداری اند کنار امام خودشان. صبر می کنند، تردید و شک در آیات خدا نمی کنند. اگر تردید و شک کنند نمی توانند کنار امام بایستند. خدای متعال امامت را به اينها مي دهد.

یک روایتی را اینجا عرض کنم كه مرحوم کلینی در کافی نقل کردند. حضرت به حفص بن قياس فرمودند «یَا حَفْصُ إِنَّ مَنْ صَبَرَ صَبَرَ قَلِیلًا وَ إِنَّ مَنْ جَزِعَ جَزِعَ قَلِیلًا ثُمَّ قَالَ عَلَیْکَ بِالصَّبْرِ فِی جَمِیعِ أُمُورِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ مُحَمَّد (صلی الله علیه و آله) فَأَمَرَهُ بِالصَّبْرِ وَ الرِّفْقِ »(4) کسی که پایداری می کند زماني طولانی لازم نیست پایداری کند. دوران ابتلاء به سختی ها دوران کوتاهی است. آن هم که جزع و فزع می کند برای یک بلای کوتاه مدت است. اینطور نیست که دوران این بلا طولانی باشد. در همه امورت پایداری کن و استوار باش. استواری یک دوران کوتاهی دارد و ثمره اش دائمی است. بعد فرمودند خدای متعال این پیامبر گرامی را که مبعوث کردند دو دستور به ايشان داده اند: یکی اينكه باید پایداری کنند تا طرح و برنامه نبوت ایشان به نتیجه برسد. باید بایستند پای کار و دوم اينكه بايد به رفق و مدارا كار را جلو ببرند. خوب ها هم نمی توانند با پای این پیامبر راه بیایند. تا چه رسد به بدها. بعد فرمودند: «ثُمَّ بُشِّرَ فِي عِتْرَتِهِ بِالْأَئِمَّةِ وَ وُصِفُوا بِالصَّبْرِ» به پیامبر یک بشارتی دادند نسبت به ائمه ای که خدای متعال در نسل و عترت این پیامبر گذاشته اند. عترت یعنی خویشان خیلی نزدیک و خدای متعال نسبت به این ائمه ای که در عترت نبی اکرم قرار داده که همین ائمه معصومین اند یک بشارتی به این پیامبر داده اند. خدای متعال اینها را توصیف به صبر کرده، فرموده پیامبر ما یک ائمه ای در عترت شما قرار دادیم که اینها پایداری می کنند در طرح شما، طرح شما را به ثمر می رسانند و با آنها كار شما به نتیجه می رسد. این بشارت است. «فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ  وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ  بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ» که این از همان روایاتی است که این آیه تطبیق شده به ائمه از عترت که ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین هستند. در ادامه حضرت فرمودند «فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ ص الصَّبْرُ مِنَ الْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَشَكَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ لَهُ فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ  الْحُسْنى  عَلى  بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ  وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ »اگر یک امتی صبوری نداشته باشند و اگر امامشان صبوری نداشته باشد نمی توانند یک امت بسازد. بدون صبر مثل رأس بدون بدن است، آن چیزی که می سازید تمام نیست. اگر پایداری نباشد طرح به تمامه واقع نمی شود. احتیاج دارد به صبوری و پایداری،  وقتی حضرت این را فرمودند خدای متعال شکر کرد کار حضرت را . بنی اسرائیل هم وقتی پایداری کردند آن کلمه الهی در حق آنها به مرحله تمام رسید. این بشارت مجدد به نبی اکرم بود دیگر، که ائمه از نسل شما صبر می کنند و کار با آنها به تمام می رسد و خدای متعال به نحو تمام حقیقت را در دست آنها قرار می دهد و تمام آنچه در دست فرعون بود از دستشان گرفتیم و زیر و رو کردیم بساط فرعون را. این بشارت به نبی اکرم است که وقتی ائمه از نسل شما صبر می کنند خدای متعال خیرات را به تمامه در دست آنها قرار می دهد.

ظاهر آیه عرض کردم راجع به بنی اسرائیل است ولي تأویل این آیه راجع به ائمه علیهم السلام است. کما این که آیه اول هم مقصود ائمه هستند. چون می دانید فرمود هرچه در بنی اسرائیل بوده در این امت هم هست. ما تمام خیرات را به نحو تمام برای آنها قرار دادیم و بساط فرعون را هم جمع کردیم. این بشارت نسبت به نبی اکرم است که وقتی ائمه از عترت نبی اکرم در کنار حضرت و برای تحقق برنامه حضرت حضرت و  راهی که حضرت در پیش گرفتند، استواری می کنند و نتیجه این پایداری و استواری این است که تمام بساط فرعون و این امت جمع و جور می شود. حضرت فرمودند «فَقَالَ إِنَّهُ بُشْرَى وَ انْتِقَامٌ» این آیات بشارت و انتقام است. از یک طرف بشارت داده برای فتحی که برای ائمه از حضرت و نسل حضرت می شود و از یک طرف هم بشارت به انتقام نسبت به دشمنان نبی اکرم و جبهه فراعنه امت هست. «فَأَبَاحَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قِتَالَ الْمُشْرِكِينَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ  فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ  حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ  وَ احْصُرُوهُمْ  وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ  فَقَتَلَهُمُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَحِبَّائِهِ وَ جَعَلَ لَهُ ثَوَابَ صَبْرِهِ مَعَ مَا ادَّخَرَ لَهُ فِي الْآخِرَةِ » کانه حضرت از این آیه اینطوری استفاده کردند که دیگر حالا اجازه داده شده بساط این ها را جمع بکنیم و حضرت وارد جنگ با اینها شدند و این غیر از آن ثواب اخرت پاداش دنیایی بود که خدای متعال به نبی اکرم عنایت کرد که این به دست امام زمان به تمام می رسد. کانه حضرت آیه را اینطوری تلقی کردند خدای متعال به نبی اکرم بشارت داد که ائمه ای که من در نسل شما گذاشتم اینها پایداری می کنند، صبر می کنند و کار را به نتیجه می رسانند. حضرت خدا را شکر کردند و خدای متعال هم این آیه را نازل کرد. حضرت فرمود این آیه هم بشارت است و هم تهدید است. بشارت است برای من که این ائمه کارشان به نتیجه می رسد. نعمت را برایشان تمام می کنیم. اجازه داده شده که وارد درگیری بشویم و بساط اینها را جمع کنیم حضرت وارد درگیری شدند و این یک فتح و پیروزی بود.

بنابراین این دو جریان امامتی که قرآن تعریف می کند فی الجمله این است دو تا امام اند، دو تا امت دارند، یکی یدعو الی النار، یکی یدعو الی الجنه، یکی به هدایت، یکی به ضلال. هر دو صاحب امر و نهی اند، هر دو امت می سازند اما ائمه ای که در نسل نبی اکرم هستند، یهدون بامرنا هستند و امر خدا را بر امر خودشان مقدم می کنند. ائمه ای هستند که پایداری می کنند برای این که این طرح را به آخر برسانند و خدای متعال هم تمام خیرات را در دست آنها قرار می دهد و کلمه حسنای الهی برای آنها به تمام می رسد.

تفاوت در مقياس امت سازي دو جريان امامت

یک نکته دیگری که در باب این امامت هست که حالا باید بعدا هم به آن بپردازیم و مختصر اشاره می کنم این است که خدای متعال این امامتی که قرار داده تا قیامت هم هست. یعنی این جریان امت و امام تمام نمی شود. کسانی که با امام حق هستند با ائمه معصومین هستند امتی حول ائمه شکل می گیرد این امت امدش دنیا نیست حالا ان شاء الله این را بعدا بحث می کنیم که طرح ائمه یک طرحی است که بزرگتر از حد دنیاست. اصلا طرح در مقیاس حیات دنیا نیست. امامت آنها برای ساختن در مقیاس حیات دنیا نیست و امکانات شان هم کاملا متفاوت با امکانات جبهه مقابل است. خدای متعال به هر دو طرف امکاناتی داده، جنس امکاناتی که خدای متعال در دست نبی اکرم و ائمه حق قرار داده متفاوت با جنس امکاناتی است که در دست ائمه ضلال قرار داده، و امد و طول برنامه و افق برنامه و امت سازی اینها هم فرق می کند.

تمام امت سازی اهل دنیا و ائمه نار در مقیاس دنیاست. بیش از این آنها امت سازی نمی توانند بکنند و لذا امتشان در صحنه قیامت و بعد از دنیا از هم می پاشد. دیگر آنجا امتی نیست ولی ناچارند و باید با امام خودشان بیایند. ولی امد و امتداد و افق امت سازی انبیاء و ائمه الهی افقی بزرگتر از حد دنیاست. حالا ان شاء الله داستان حضرت ابراهیم را عرض می کنم، ببینید ایشان چه کار می کند وقتی امام می شود. امد امت سازی ا ئمه معصومين الی الابد است، لذا این امت یک امت پایدار است. مختصاتشان هم با هم متفاوت است. آنجا هم یک روابط مودتی شکل می گیرد. آنجا هم یک روابط محبتی در امتی که امت ضلال اند و گرد ائمه ضلال جمع می شوند، وجود دارد. آنجا هم یک روابطی شکل می گیرد كه گاهی قرآن تعبیر می کند «أَوْثَانًا مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا»(عنكبوت/25) یک بت هایی درست می کنند كه این بت ها محور تعلقات دنیایی می شوند بواسطه آنها امت درست می شود ولی فی الحیات الدنیاست. اصلا ظرف تعلقات و امت سازی شان و آن عواملی که برای امت سازی از آنها استفاده می کنند و این ارزشهایی که درست می کنند پایداری شان در حد دنیاست. از دنیا که بيرون می روند دیگر آن وحدت امت از هم می پاشد «وَيَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضًا»، امت سازی شان اين گونه است دیگر. در آیه مبارکه سوره بقره می فرماید که «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ» (بقره/165) در دستگاه مقابل نبی اکرم هم یک محبتی شکل می گیرد. یک عده از مردم یک شریک ها و معاندهايي مقابل خدای متعال قرار می دهند و اینها را مثل خدا دوست می دارند. یک روابط محبتی شکل می گیرد. ولی می فرماید در روز قیامت «إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ»(بقره/166) ائمه ضلال از پیروان خودشان تبری می جویند. همان هایی که اینها را دوست می د اشتند و محبت به ايشان می ورزیدند، اینها از آن ها تبری می جویند. اینها هم می گویند اگر خدا به ما یک مهلت جدیدي بدهد ما هم از شما تبری خواهیم جست ولی دیگر فرصت تمام شده است.

پس در این امتی که حول ائمه ضلال شکل می گیرد  رابطه محبت اینگونه است. محبت بت ها تبدیل به روابط امت می شود. یک جایی هم «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه»(بقره/165) است و این محبت هم تبدیل به روابط امت می شود ولي اينها خیلی با هم فرق می کند. این رشته محبتی که با بت ها بسته شده دوام ندارد. رنج و عذاب را می بینند و ائمه از پیروانشان تبری می جویند و آن روابط و آن سبب هایی که اینها را به هم گره زده بود از هم متلاشی می شود و از بین می رود. آن وقت آنجا پیروان هم می گویند «لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا» ای کاش یک بار دیگر تکرار می شد آنوقت ما هم از شما تبری می جستیم. ما در محبت شما کشتیم و کشته شدیم، امکانات دادیم و حالا شما از ما تبری می جویید.

حالا ان شاء الله بحث می کنيم كه روابط امت و امام، امت می سازند. ائمه نار هم امتشان بر محور محبت بت ها و محبت انداد است. یک وصن هایی ، بت هایی و اندادی را درست می کنند و اینها رشته پیوند امت می شوند که حالا اینها باید معنا بشود كه این بت ها چه هستند.

اين  ود و همکاری در بستر حیات الدنیا است. همان حیات الدنیایی که «أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ»(حديد/20) است. تمام پیوندهایشان در حد ایجاد یک بساط لهو و لعب است. در حد تزیین های دنیاست. نمی شود با این مودت ها بیش از این چیزی را بسازی. یک حیات الدنیایی درست می کنند دیگر، همان حیات الدنیایی که قرآن می فرماید که «كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ» مثل یک بارانی که می بارد و خرمی در طبیعت پیدا می شود. آنهایی که چشم شان بسته است پشت صحنه را نمی بینند و به این زیبایی و خرمی بهار فریفته و شگفت زده می شوند. ولی طولي نمی کشد که یک تحولی می افتد و ضرب می شود و خس و خاشاک زیر  دست و پا مي شود. امت آنها اینطوری است. امت آنها در مقیاس حیات دنیاست. مودت هایی که بینشان برقرار می شود، همکاری ها، دوستی ها و پیمان ها در حد ایجاد یک بساط لهو و لعب و زینت و تفاخری است که پایدار هم نیست.  «ثم يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا» ، ولی امتی که بر محور امام حق ساخته می شود تا قیامت ادامه دارد. لذا آن روزی كه «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» این امت ها را در قیامت با امامشان صدا می زنند، آن طرف یک امت به هم پیوسته و این طرف یک امت متلاشی هستند.

تفاوت روابط در دو جريان امامت

روايتي از وجود مقدس علی بن موسی الرضا عليه السلام عیاشی نقل کرده که در ذیل همین «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» امام رضا فرمودند که «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ أَ لَيْسَ عَدْلًا مِنْ  رَبِّكُمْ  أَنْ نُوَلِّيَ كُلَّ قَوْمٍ مَنْ تَوَلَّوْا قَالُوا بَلَى قَالَ فَيَقُولُ تَمَيَّزُوا فَيَتَمَيَّزُون»(5) وقتی قیامت به پا می شود خدای متعال یک سوالی از اهل محشر می كنند كه این فرمان عادلانه ای است اگر پروردگار شما چنین فرمانی بدهد؟ چنین حکمی بکند؟ هر قومی را به هر کسی که بهش تولی داشتند با همان روابط بیاوریم در صحنه قیامت، اختیار اینها را بدهیم به دست کسانی که در دنیا دنبال آنها می رفتند. همان کسی که به او تولی داشتند. اینجا هم همان را ولی شان قرار بدهیم و کارشان را به دست آنها بدهیم، آيا این عادلانه است؟ خودشان انتخاب کرده بودند دیگر. اهل محشر می گویند: بلی. خدای متعال می فرماید حالا از هم پس جدا بشوید و صفها دیگر جدا می شوند. هرجمعیتی باید بروند سراغ امام خودشان و نمی توانند آنجا امام عوض کنند.

 پس این ائمه ای که در دنیا هستند که حضرت فرمود در هر دورانی  امام ضلالی است و امام هدایتی، او دعوت به ضلالت می کند و این دعوت به هدایت، این با امر الهی مردم را پیش می برد و او با امر خودش و با اهواء خودش جلو می برد، این امت ها تا قیامت هم برقرارند، منتها تفاوت بین این دو امت این است که یک امت، امت متلاشی و از هم پاشیده است  و همدیگر را لعن می کنند و از همدیگر تبری می جویند. دعواهایی که در جهنم اینها با هم دارند مکرر در قرآن آمده است ولی رشته امامت اینطوری نیست، رشته امامت پایدار است.

این حدیث خیلی حدیث عجیب و فوق العاده اي است که مرحوم شیخ طوسي در امالي از استادشان مرحوم شيخ مفيد از امام صادق عليه السلام نقل مي كنند. حضرت چندین آیه را در این روایت گنجانده اند. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، قَالَ : إِذَا كَانَ  يَوْمُ  الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ: أَيْنَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَيَقُومُ دَاوُدُ النَّبِيُّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ): لَسْنَا إِيَّاكَ أَرَدْنَا وَ إِنْ كُنْتَ لِلَّهِ خَلِيفَةً.(6) وقتي روز قيامت بپا مي شود و همه می آیند در محشر، منادی از باطن عرش صدا می زند خلیفه خدا در زمین کجاست؟ جناب داود برمیخیزند و و بعد از ناحیه خدای متعال ندایی می آید که اینجا مقصود ما شما نیستید و با شما در اين صحنه کار نداریم، اگرچه یک خلافتی شما داشتید در عالم ارض ولی اینجا شما را صدا نمی زنیم. «ثُمَّ يُنَادِي ثَانِيَةً: أَيْنَ خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ فَيَقُومُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ قِبَلِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ): يَا مَعْشَرَ الْخَلَائِقِ، هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، خَلِيفَةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ، فَمَنْ تَعَلَّقَ بِحَبْلِهِ فِي دَارِ الدُّنْيَا، فَلْيَتَعَلَّقْ بِحَبْلِهِ فِي هَذَا الْيَوْمِ، لِيَسْتَضِي ءَ بِنُورِهِ، وَ لِيَتَّبِعَهُ إِلَى الدَّرَجَاتِ الْعُلَا مِنَ الْجِنَانِ. قَالَ: فَيَقُومُ أُنَاسٌ قَدْ تَعَلَّقُوا بِحَبْلِهِ فِي الدُّنْيَا فَيَتَّبِعُونَهُ إِلَى الْجَنَّة» دوباره منادي صدا مي زند كه خليفه خدا در زمين كجاست؟ در اينجا اميرالمومنين مي آيند. حالا این هم لطیفه ای است دیگر، از اول هم معلوم بوده که حضرت مرادند. آن وقت از طرف خدای متعال یک ندایی در محشر می آید كه حضرت را معرفی می کنند. هرکسی در دنیا متمسک و متعلق به رشته ایشان بوده اینجا هم دست به دامن ایشان است. اینجا اشاره به آیه شریفه دارد که خدای متعال دستور می دهد «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/103). آنهایی که اعتصام به این حبل داشتند حالا بیایند معتصم بشوند. «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» همین اعتصام است.  هركس دست به این رشته الهی و ریسمان الهی بزند، در این صحرای محشر از نور این امام استضائه کند. حضرت نورالله است دیگر. ائمه نور الله اند. همه عوالم با نور امام روشن است منتها نوری که در عالم محشر است غیر از عالم دنیاست. پرتو امام در عالم دنیا در یک افقی است و در عالم محشر در افق دیگری متناسب با آن عالم است. هم متعلق به این حبل بشود و هم از نور این خورشید استفاده کند. حالا دنبال این آقا حرکت کند تا درجات بالای جنات، هر کسی متناسب با سطح استضائه و تعلق و تمسک و اعتصامی که به امیرالمومنین داشته در قیامت هم در درجات بهشت با حضرت سیر می کند. همه کسانی که در دار دنیا به رشته امیرالمومنین تعلقی داشتند با حضرت در درجات بهشت سیر می کنند به اندازه ای که در مقامات این حبل بالا رفتند در درجات بهشت بالا می روند. مشخص است كه درجات بهشت، درجات همین حبل است دیگر. درجات امام، درجات این رشته است. قرآن هم همینطور است دیگر «حَبْلًا مُتَّصِلًا فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عِبَادِك » درجات بهشت درجات قرآن است دیگر«اِقرَأْ و ارْقَ». امام هم همینطوری است. درجات بهشت درجات آن رشته اتصال امت به خدای متعال است. لذا به ايشان می گویند متعلق به حضرت بشوید و با نور حضرت سیر کنید و در درجات بهشت با حضرت سیر می کنند «ثُمَّ يَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ): أَلَا مَنِ ائْتَمَّ بِإِمَامٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا فَلْيَتَّبِعْهُ إِلَى حَيْثُ يَذْهَبُ بِهِ» حالا یک ندای دیگری از سوی خدای متعال می آید که این ندا از مقام جلال است. هرکسی در دنیا به امامی اقتدا کرده، حالا هم با او راه بیافتد هر کجا كه او را می برد و با او برود كه چاره دیگری نیست. «فَحِينَئِذٍ” يَتَبَرَّأُ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ. وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ  اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ» حضرت در ادامه آیه مبارکه سوره بقره را بيان كردند كه این جاست که ائمه از پیروانشان تبری می جویند و می گویند بی خود دنبال ما آمدی. من صدا زدم، امیرالمومنین هم صدا زد. بیخود سرت را انداختی و دنبال من آمدی، می خواستی دنبال آقا بروی، کاری از من ساخته نیست اینجا. تبری می جویند از ايشان و اين امت متلاشی می شود.

پس ببینید امتی که ائمه حق می سازند تا ابد هست. در بهشت امت نبی اکرم حول حضرت اند، حول امیرالمومنین اند. همه امم محورشان نبی اکرم و انبیاء و اوصیا است. یک امت بزرگی هستند که دارای یک نظام امت است. محور هم حضرت هستند. براساس روایات امام کل اند. آن طرف هم ائمه شان یک شبکه امامت ضلال است. ولی امتشان متلاشی است. همه از هم تبری می جویند چون رشته مودت ها در مقیاس دنیاست. چون امامت شان در حد دنيا بوده و امامت در حد عالم آخرت نبوده است. آنها امت در سطح بهشت كه نمی خواستند بسازند.

حالا ان شاء الله آیات سوره رسول را می خوانیم. خدای متعال وقتی تمتعات آن امت ها را نشان می دهد که سد سبیل کردند و دنبال ائمه ضلال رفتند، می فرماید «يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ» مثل چارپاها می خورند، خب بخورند. مقیاس امت سازی این است. یک بار آدم می خواهد یک باغ وحش درست کند و یک بار می خواهد امت بسازد. اگر بخواهی باغ وحش درست کنی نتیجه اش همین می شود دیگر. این امت در آخرت متلاشی می شود. ائمه تبری می جویند از پيروان خودشان حالا اینها این بار می گویند ای کاش خدای متعال ما را برمیگرداند به صحنه دنیا تا ما هم از اینها تبري می جستیم. اما دیگر کار تمام شده است. عمل خودشان را نشان می دهند و می گویند خب خود شما اینطوری بودید دیگر. این پیوندی که شما زدید پایدار نیست. این روابط در قیامت تبدیل می شود به عداوت «ٱلْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلْمُتَّقِينَ»(زخرف/67).روابط خلت تبدیل می شود به روابط عداوت. این دو جور رابطه است. این پایدار است و آن رابطه ای است که پایدار نیست و اين امت متلاشی می شود. در جهنم هم حاضر نیستند اینها را با خودشان ببرند. خودشان دارند می روند در جهنم و حاضر نیستند پیروان خودشان را ببرند. هر دو از هم تبری می جویند. «كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ»(بقره/167) دیگر راه نجات از آتش نیست. چون ائمه نارند دیگر و دعوت به آتش می کند. خب دنبالش رفتند، حالا هم باید در آتش بروند. هرجا می رود با او بروید. روابط و تعلقات و محبت هایشان به هم می ریزد، محبت ها متلاشی می شود ولی دیگر از جهنمی که آنها برایشان درست کردند، نمی توانند نجات پیدا کنند.

این هم حالا یک نکته لطیف است. گاهی به نظر می آید که آدم گاه با شیطان و دستگاه شیطان که گره می خورد آنچنان آلوده می شود که از آنها هم که می برد، دیگر نمی تواند برود در  بهشت. یک جور دنیا را دوست دارد که دیگر طعم بهشت در ذائقه اش شیرین نیست. آدم اینطوری می شود دیگر. فرض کنید آدم می خواهد با یک بزرگی مثل مرحوم آیت الله العظمی بهجت همراه شود. واقعا ما بیست و چهار ساعت نمی توانیم با ایشان بایستیم. نه غذا خوردنش، نه عبادتش، نه خوابیدنش و نه تفریحش تناسبی با ما ندارد. آدم اگر به دستگاه شیطان وابسته شد، آن روزی هم که از اینها می برد نمی رود طرف امیرالمومنین. نمی تواند برود. ذائقه اش نمی پسندد. آنهایی که یک جوری ته ذائقه شان باز با امیرالمومنین گره خورده اینها از جهنم بيرون می آیند. شک نکنید. ولی اینها کاری سرشان می آورند که در جهنم هم که می روند آنجا با هم نزاع می کنند. «وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ»(حاقه/37)، «يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ»(حج/19). اینها غذای آنهاست. اینها لذات آنهاست. ولی در عین حال باز هوس بهشت نمی کنند. خوششان نمی آید. در یک روایت خیلی عجیبی دارد که وقتی وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم از جسر جهنم عبور می کنند، یک نسیم رحمتی می وزد و فضای جهنم تغییر می کند. بعضی از این جهنمی ها می گویند چه اتفاقی افتاده است. می گویند وجود مقدس نبی اکرم بر جهنم عبور کردند. می گویند در جهنم را بگذارید، ما نمی خواهیم. اینطوری است دیگر.  «النار ولا العار» یعنی همین دیگر. باطنش همین است. من جهنم را می پذیرم ولي حضرت امیر را نه.

 آن وقت امتی که درست می شود هم همینطور است. این امت یک امتی است که در جهنم هم با هم نزاع می کنند و از هم تبری می جویند. آن روابط متلاشی می شود. آن انس ها به هم می خورد. خلت ها تبدیل به دشمنی ها می شود ولی باز هم حاضر نیستند این طرف یک ارتباطی بگیرند. یک امت متلاشی متنفر از همدیگر كه همدیگر را لعن می کنند. اينها به خدا می گویند خدایا اینها ما را گمراه کردند. اینها ائمه ما بودند، عذاب اینها دو برابر باشد. خدای متعال می فرماید آنها عذابشان دو برابر است چون شما را گمراه کردند ولي شما هم فقط در مقیاس عمل خودتان عذاب نمی شوید شما هم در عذاب آنها شریکید. چون شما به آنها اقتدا کردید. شما هم جبهه آنها را تقویت کردید. شما هم سیاهی لشکر آنها بودید هر کسی به اندازه ای که به آن طرف کمک کرده گرفتار است. نمی شود بگویی یک کسی طرفدار یزید باشد بعد بگوید خب حالا من چه کار با یزید دارم؛ نه. هم رنج و عذاب خودت را باید بکشی و هم عذاب کار او را باید بکشی.

این طرف هم به عکس است. آدم هم ثواب عمل خودش را می برد و هم شریک در ثواب عمل امامش می شود تفضلا. همه بهشت هم همینطوری درست می شود دیگر، حالا ان شاء الله این روابط را خدمتتان عرض می کنم. فقط امشب این نکته را می خواستم اشاره کنم که این دو امامت امتداد پیدا می کند تا قیامت و فقط تفاوتش این است كه در یکی روابطي که درست کرده  اند در حد حیات الدنیاست و با آن می شود یک بساط لهو و لعب و تکاثر و تفاخر بپا كرد. بیش از این نمی شود با آن بسازی. روابط مودت است ولی در همین حد است و به هم می ریزد و آن وقت در قیامت با یک امت متلاشی رو برو هستند كه بر هم نمی گردند به طرف بهشت. از آن فضای امت و امامت خودشان بیرون نمی روند. این طرف هم یک روابط پایدار است و علتش این است که این امت را آن کسی که می ساخته اصلا برای بیش از دنیا می ساخته، طرحش طرح بیش از دنیا بوده، از اول برای ابدیت داشته می ساخته، یک امت پایدار می ساخته لذا روابطی که درست می کند این روابط هر روز مستحکم تر می شود. سست نمی شود. در قیامت به هم نمی ریزد بلكه این روابط در قیامت مستحکم تر هم می شود. چون اصلا برای آن دنیا ساخته شده است. یک  امتی ساختند در مقیاس بهشت و در مقیاس ابدیت كه با آن ديگري متفاوت است. السلام علیک یا ابا عبد الله.

پي نوشت ها:

(1)  الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 153

(2)  بصائرالدرجات، ص:32

(3)  تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص: 322

(4)  الكافي (ط – الإسلامية)، ج 2، ص: 88

(5)  بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج 8، ص: 14

الأمالي (للطوسي)، النص، ص:99

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *