شب یازدهم محرم ۹۶ استاد میرباقری

آنچه پیش رو دارید یازدهمین جلسه سخنرانی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در دهه اول محرم الحرام سال ۹۶ در هیأت ثارالله قم (مدرسه فیضیه) برگزار شده است. ایشان در این بحث بیان می کنند برای تحقق برنامه نبی اکرم باید جامعه مومنین به حقیقت انتظار برسند آنچه ما در طرح انتظار داریم سه رکن اصلی دارد و سه اقدام در مورد آنها اتفاق می افتد که شامل دلدادگی به امام و معرفت به امام و اهداف بزرگ او و درک از امام و هدف امام و انتظار نسبت به آن اهداف و امیدواری به تحقق آن اهداف و طرح و اقدام عملی نسبت به آن اهداف و سازندگی است. ظرفیت جامعه مومنین در سه جبهه تبری و احتراز و درگیری همه جانبه برای ساخت جامعه ای متناسب با همان دوران باید باشد. عاشورا نقش مهمی در بالا بردن ظرفیت جامعه مومنین در انتظار داشته است. امام زمان آن کلمه تامه و غیب الهی هستند که با ظهور ایشان غلبه مطلق حق بر باطل واقع می شود…

صوت سخنرانی آبت الله میرباقری:

 

صوت روضه آبت الله میرباقری:

ملزومات جامعه مومنین در طرح انتظار و تحقق برنامه امام

اعوذبالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین و اللعن علی اعدائهم اجمعین. نکاتی را در جلسه گذشته درباره جایگاه سیدالشهداء علیه السلام و نقشی را که این شخصیت بزرگوار در تحقق طرح عظیم وجود مقدس نبی اکرم ایفا کردند عرض کردم. نکته دیگر این است که جامعه مومنین باید بزرگ بشوند و به بصیرتی برسند که افق های دور را ببینند و بتوانند برای کارهای بزرگ اقدام و انگیزه پیدا بکنند و حضور داشته باشند. به تعبیر دیگر در آنها انتظارات بزرگ پیدا بشود و اهداف بزرگ را بفهمند تا بتوانند برای آن انتظارات بزرگ اقدام کنند. دلدادگی و امیدواری به آن اهداف و یک برنامه ریزی گسترده در مسیر تحقق آنها داشته باشند. اینها همه مجموع آن چیزهایی است که ما لازم داریم برای این که جامعه مومنین در مسیر آن هدفی که حضرت در نظر دارند حرکت بکنند؛ و از مجموع اینها به انتظار تعبیر می کنیم. انتظار یعنی اولاً توجه به شخص امام و ثانیاً توجه به طرح امام و آن آفاقی که امام علیه السلام در نظر دارند و به وسیله امام باید محقق بشود و ثالثاً پیدایش دلدادگی به آن اهداف و آن انتظارات بزرگ؛ یعنی ما اگر انتظار از خودمان و آینده ای که می خواهیم به آن برسیم انتظار کوچکی باشد به هیچ وجه ما به همراه امام نخواهیم بود؛ بلکه دنبال کارهای کوچکی هستیم و توهم ما این است که امام علیه السلام می آیند و آن کارهای کوچک را انجام می دهند. ما باید آن وسعت کاری که می خواهند انجام بدهند را ببینیم و نسبت به آنها توقع و انتظار و تعلق و دلدادگی در ما پیدا بشود و با تکیه به امام یک امیدواری برای تحقق آن طرح در ما به وجود آید. وقتی این امور محقق شد و افق دید ما و انتظارات و توقعاتی که داریم بزرگ شدند، می توانیم در میدان های بزرگ وارد بشویم.

ممکن است انسان خیلی انتظارات و توقعات بزرگی داشته باشد که از تحقق آنها مأیوس است. پس باید یک امیدواری به دستیابی به آن اهداف هم باشد. مومنین برای این که به سمت آن هدف حرکت بکنند باید یک طرح و برنامه ای داشته باشند که ممکن است یک طرح طولانی و تاریخی باشد و براساس آن باید عمل بکنند، بدون این که دولت مستعجل بخواهند. اینها مجموعاً همان عناصری است که انتظار را شکل می دهند؛ یعنی دلدادگی و امیدواری ومعرفت به امام و هدف امام و یک برنامه ریزی دقیق و اقدام منظم چیزهایی است که در جامعه ایمانی باید محقق بشود. این مجموعه ظهور را شکل می دهد.

آنچه ما در طرح انتظار داریم سه رکن اصلی دارد و سه اقدام در مورد آنها اتفاق می افتد. دلدادگی به امام و معرفت به امام و اهداف بزرگ او و درک از امام و هدف امام و انتظار نسبت به آن اهداف و امیدواری به تحقق آن اهداف و طرح و اقدام عملی نسبت به آن اهداف، عناصر آن طرح انتظار هستند.

اقدامات و طرحهای دوران انتظار

اقداماتی که باید در طول این مدت اتفاق بیافتد از سه جنس و سه نوع هستند: اول از جنس تحرز و احتراز است؛ یعنی باید مواظب باشیم که در جبهه کفار نباشیم و استحاله نشویم. اگر این مراقبه نباشد، ممکن است جامعه مومنین در این دوران در طرح شیطان استحاله بشوند. مراقبه بر استحاله نشدن همان احتراز و تبری است. ما باید به شدت احتراز کنیم تا در این دوران قبل از ظهور حضرت در دستگاه دشمن استحاله نشویم. طرح های گوناگونی در طول تاریخ بوده و هست تا جبهه حق را استحاله و تحقیر کرده و به دستگاه خودشان فریفته کنند.

اقدام دومی که اتفاق می افتد این است که باید یک درگیری همه جانبه باشد. صرفاً این نیست که ما در حاشیه بنشینیم و از آنها تحرز داشته باشیم؛ بلکه بخواهیم یا نخواهیم آنها دنبال آن هستند که جامعه مومنین را در جامعه خودشان منحل و مستحیل کنند و برای آن هم یک طرح همه جانبه و بزرگ دارند و در همه زوایای مختلفی که جامعه دارد، از نظر فرهنگی از نظر اعتقادات و از نظر عمل، می خواهند همه جامعه مومنین را استحاله کنند. بنابراین این تبری جستن کفایت نمی کند و صرفاً شرط اول است؛ مومنین باید وارد یک درگیری همه جانبه شوند و این درگیری همه جانبه باید برنامه ریزی بشود.

اقدام و مرحله سوم هم سازندگی است. هر سه اقدام باید اتفاق بیافتد. بعد از این که بصیرت و انتظارات بزرگ و طرح پیدا شدند، این طرح وقتی می خواهد به اقدام و عمل برسد هر سه زاویه باید در آن دیده بشود. همه اینها به نظر می آید با عاشورا اتفاق می افتد. زیارت عاشورا جزو قله های معارف ماست که برکات حادثه عاشورا را توضیح می دهد و سیر مومنین با عاشورا به اینجا می رسد که «لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّه»؛ یعنی نسبت به عظمت حادثه عاشورا درک پیدا می کنند و طبیعتاً نسبت به جبهه مقابل که آن هم یک جبهه بزرگ تاریخی است بصیرت پیدا می کنند و به موضع گیری می رسند «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُم» که از لعن و برائت شروع شده تا درگیری و صف و قتال می رسد قدم های بعدی در زیارت عاشورا آن سلوک باطنی جامعه مومنین است که غیر از این درگیری هایی که اتفاق می افتد و جامعه مومنین را آماده می کند.

شما برای این که یک نهضت و قیام بزرگی را اداره بکنید باید آدم ها را متناسب با آن بسازید. اگر بناست یک اقدام بزرگی مثل پاک کردن عالم از جبهه کفار و تحقق عدل اتفاق بیفتد، باید آدم هایی تربیت بشوند که ظرفیت و استقامت و انگیزه انجام این کار را داشته باشند. توجه به عاشورا و عظمت فعل حضرت و گستردگی کار دشمن و موضع گیری در مقابل دشمن تا صف و قتال، و بعد هم آن خصوصیاتی که در جبهه مومنین باید اتفاق بیافتد تا بتوانند در کنار امام زمان بایستند و درگیر بشوند، معیت و ثبات قدم و حیات طیبه، همه ذیل واقعه عاشورا اتفاق می افتد و همه را در زیارت عاشورا می بینید. اینها اینطور نیست که این اتفاقات عظیم با کتاب نوشتن [باشد]، البته کتاب نوشتن و نشر معارف هم لازم است و یکی از این کارهاست؛ اما اقدام عظیمی که حضرت کردند این بود که بستر را برای تحقق همه این اهداف آماده کنند.

ما باید به انتظار با آن ارکانی که دارد برسیم؛ و باید اقداماتی از جنس تحفظ جامعه مومنین از استحاله در جبهه دشمن در طول تاریخ داشته باشیم و اقداماتی از جنس یک درگیری همه جانبه با جبهه باطل و سازندگی در مسیر داشته باشیم. اینطور نیست که جامعه مومنین در طول دوران غیبت فقط تبری دارند یا فقط درگیر هستند؛ بلکه در هر مرحله ای باید یک ساختی اتفاق بیافتد؛ ما باید فرهنگ و فکر خودمان را شکل بدهیم؛ چنانچه در طول تاریخ هم جبهه مومنین و فقهای ما در دوران غیبت همین کار را می کردند. فقهای بزرگوار شیعه مواظب بودند که جامعه شیعه در جامعه کفار استحاله پیدا نکند و مرزبندی ها را روشن و شفاف می کردند. از طرفی هم دائماً در جبهه فرهنگی و سایر جبهه ها درگیر بودند و واقعاً جامعه مومنین را ساخته اند. فقهی در عرض فقه دیگران و کلام و عرفان و تمام علومی که لازمه تحفظ حدود یک جامعه ایمانی است متناسب با دوران خودش شکل گرفته است؛ و اقداماتی که بر آن اساس جامعه مومنین برای زندگی در این دوران لازم دارد انجام شده است.

این رسالت و مأموریت الان هم روی دوش ما است. باید میدان هایی که دشمن در آنها ورود می کند و می خواهد جامعه مومنین را استحاله بکند شناخته بشود. طرح های شیطانی دشمن برای استحاله پیشرفته تر و پیچیده تر و گسترده تر می شود. جامعه مومنین باید این طرح ها را بشناسند برای این که جلوی استحاله مومنین گرفته بشود، اقدام کنند تا در جامعه آنها منحل نشود و یک درگیری همه جانبه متناسب با دوران خودشان را طراحی بکنند.

این درگیری شاید همان جهاد کبیری است که قرآن می فرماید «وَ جَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا»(فرقان/۵۲)؛ و ما هم باید به اندازه خودمان جهاد کنیم. این جهاد کبیر برای این است که ما تابع آنها نشویم. این درگیری فراگیر تنها به معنی قتال نیست؛ بلکه یک درگیری گسترده ای است که یک جای آن هم ممکن است قتال باشد. ما باید طرح هایی برای سازندگی جامعه مومنین داشته باشیم در طول تاریخ تشیع هم همینطور بوده و در هر دوران ما آرام آرام ساخت جامعه مومنین را کامل تر کردیم.

ساخت جامعه منتظرین متناسب با هر دوران

در هر دورانی انتظاراتی که پیدا می شود یعنی درک از اهداف حضرت و تعلق به آن اهداف باید متناسب با خودش باشد، زیرا آن ظرفیتی که قبلاً ایجاد شده برای عبور از این مرحله ممکن است کفایت نکند. یک ظرفیتی از انتظارات جامعه مومنین بوده که می توانسته به یک اقدامات متناسبی در هر سه جبهه تبری و احتراز و درگیری همه جانبه برای ساخت جامعه ای متناسب با همان دوران منجر بشود؛ مثلاً متناسب با دوران بنی عباس یا دوران امپراطوری عثمانی بوده است؛ ولی الان در دوران امپراطوری غرب که حاکم بر جهان است شما حتماً نیاز دارید که ظرفیت ها افزایش پیدا کنند. درک از وسعت جبهه دشمن و طرح هایی که دشمن برای استحاله دارد و نقشه هایی که برای غلبه مطلق خودش می کشد، باید ارتقاء پیدا کند.

همه اینها بر محور عاشورا ممکن است؛ یعنی شما اگر عاشورا را خوب تحلیل کنید واقعاً جلوی تسلط دشمن گرفته می شود تا ما به عصر ظهور برسیم. آن ظرفیتی که در گذشته در جامعه مومنین ایجاد شده [دارای] همه این ارکان انتظار نسبت به طرح حضرت بوده است، یعنی مومنین نه تنها مأیوس نبودند، بلکه منتظر بودند؛ یعنی هم می فهمیدند هم دلدادگی و توقع داشتند و هم امیدوار بودند و هم طرح داشته و اقدام کردند؛ نه به معنی این که صرفاً دلش بخواهد یک چیزی محقق بشود. در طول تاریخ اقدامی هم که می کند سه چهره دارد و همیشه هم رشد کرده اند.

ما الان موظفیم همه این اتفاقاتی که در طول تاریخ افتاده را ارتقاء ببخشیم و این ظرفیت ها متناسب با وضعیت جامعه مومنین و متناسب با گستردگی طرح دشمن در جهان باید افزایش پیدا کند. انتظار متناسب با این دوران ظرفیتی بیشتر از دوران های گذشته می خواهد و اینها بر محور عاشورا اتفاق می افتد و امام علیه السلام هم این کار را انجام می دهند؛ منتها خیلی وقتها عظمت و گستردگی طرح حضرت اقتضاء می کند که یک بخش هایی از آن را از ما بپوشانند، چون ما ظرفیت تحمل آن را نداریم؛ و حتی گاهی اوقات موجب می شود که خود امام علیه السلام هم پنهان بشوند و در صحنه نباشند؛ اما کار خودشان را می کنند تا ما رشد و پیشرفت کنیم.

یک روایت نورانی در کمال الدین است که اصحاب نزدیک حضرت امام صادق علیه السلام می گویند: ما خدمت امام صادق علیه السلام رفتیم و دیدیم حضرت لباس مخصوصی پوشیده و مشغول اشک ریختن و گفتگو با یک شخصیت بزرگواری هستند و می فرمایند «سَیِّدِی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقَادِی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهَادِی وَ ابْتَزَّتْ مِنِّی رَاحَهَ فُؤَادِی»(۱)؛ آقا غیبت شما من را از پا در آورده و خواب و راحتی دل من را از من گرفته است. به حضرت عرض کردم: چه اتفاقی افتاده؟ فرمودند: حوادث دوران غیبت فرزندم را می خواندم؛ من را متحول کرد. یکی از آنها سختی ها و طول غیبت حضرت است. فرمودند مثل داستان حضرت نوح که نهصد و پنجاه سال نبوت کردند و با جبهه مقابل درگیر بودند. به امت خودشان وعده پیروزی هم داده بودند اما ۹۵۰ سال تأخیر افتاد در حالی که حضرت هم در بین آنها بودند. خیلی کار سختی است که در بین این ها بودند و مرتب وعده پیروزی می دادند و این پیروزی طول کشید. حضرت فرمودند که به یک نقطه ای که رسید جبرئیل برای حضرت نوح هسته های خرمایی را آورده و گفتند: اینها را بکارید و به قومتان وعده بدهید که ان شاء الله وقتی اینها به ثمر بنشینند شاید پیروزی محقق بشود. دور اول این کار را کردند و در حالی که درخت نخل دیر به ثمر می رسد، به ثمر رسید و میوه داد. دوباره گفتند: یک بار دیگر باید از نو هسته های این درخت ها را بکارید تا سبز بشود. ظاهراً تا هفت بار این تکرار شد و هر بار یک گروهی از حضرت جدا شدند و گفتند: این چطور وعده پیروزی است. حضرت فرمودند که نکته اش این بود که خدای متعال به حضرت نوح وعده داده بود که بعد از پیروزی دیگر از درون جبهه شما اختلافی پیدا نشود؛ پس باید همه آنهایی که بعداً می خواهند سر بردارند زودتر جدا بشوند. وقتی امتحان سخت و کوره داغ شد، همه رفتند و فقط آنهایی ماندند که به حضرت اعتماد داشتند؛ لذا بعد از پیروزی دیگر آن اتفاقات نیافتاد.

امام صادق علیه السلام هم فرمودند کار وجود مقدس امام زمان علیه السلام هم اینطور است؛ غیبتشان طول می کشد؛ زیرا باید اتفاقاتی بیافتد که همراهان حضرت یکدست و آماده و مهیا بشوند تا بعد از این که کار تمام شد دیگر از درون جبهه خود حضرت اتفاقاتی بر علیه حضرت نیافتد. این یکی از عوامل طولانی شدن غیبت است که حضرت در این روایت از آن پرده برداشتند.

معماری که شاید این مسجد میدان بزرگ اصفهان را ساخته که معروف به مسجد شاه است وقتی طراحی کرد و تا قسمتی از کار را جلو برد دو سال پنهان شد و هرچه گشتند او را پیدای نکردند؛ بعد از دوسال که آمد به او گفتند: چرا دوسال پنهان شدی؟ گفت: دو سال باید ساختمان می ماند تا افت بکند و بعداً این بنای تاریخی خراب نشود، من اگر به شما می گفتم هیچ کدام صبر نمی کردید و من هم انجام نمی دادم؛ لذا شما یک معمار دیگری می آوردید تا این کار انجام بشود. من دوسال پنهان شدم تا دورانش بگذرد و بعد بیایم کار خودم را انجام بدهم. حالا اینها حرفهای کوچکی است و اصلاً مثال ها در این وادی غلط است. خیلی وقتها اتفاقات اینطوری است. آن اتفاق عظیمی که می خواهد بیافتد اگر امام باشند و بگویند: این قدر صبر کنید، احدی از ما صبر نمی کند؛ و چون نمی توانیم با طرح امام همراهی بکنیم باید یک دورانی را حضرت خودشان پنهان بشوند و کار را پشت صحنه اداره کنند و جلو ببرند. روی صحنه هم به عده ای بسپارند که یا نواب خاص و با تفاوتی نواب عام هستند و ارتباطاتی برقرار است و این کار جلو می رود. وجود مقدس حضرت کار را انجام می دهند و انتظار هم ایجاد می شود و پیش می رود.

نقش واقعه عاشورا در افزایش ظرفیت جامعه شیعه و منتظرین در عصر حاضر

ظرفیتی که از انتظار و توقع برای ظهور حضرت است و تبدیل به تحرکات عظیم اجتماعی می شود و از سه جنس صف بندی و احتراز و درگیری و ساخت جامعه مومنین است، رو به رشد بوده و یکسان نیست. ظرفیت و درگیری جامعه مومنین با جبهه عظیم جهانی با همه طرح هایی که دارند، شاید در هیچ دوره ای به این صورت نبوده که جامعه مومنین اینطور در مقابل دستگاه کفار بایستند و شیعیان حضرت اینطور استقامت کنند و یک جریان بزرگ جهانی راه بیاندازند. این استقامت در مقابل نقشه های همه جانبه ای است که هم در بیرون دنیای اسلام و هم در درون دنیای اسلام است. جریان نفاق به اشکال مختلفش با جریان متحجرین و جریان توسعه گرایان و غرب گراها یک جریان عظیمی در دنیای اسلام هستند به اضافه یک امپراطوری بزرگ جهانی در این نقشه ای که بر علیه اسلام است، هم داستان هستند و یک نقشه عظیم می کشند برای این که جامعه مومنین را متوقف بکنند.

انتظارات و آگاهی و بصیرت و طرحی که در جامعه مومنین در این مرحله است در مقابل آنها پیش می رود و ما هر روز پیشرفت می کنیم. این علامت یک ظرفیت بزرگی است که ایجاد شده است. این ظرفیت دفعتاً ایجاد نشده، بلکه یک تجربه های هم افزای تاریخی است که جامعه مومنین در این مسیر داشتند و این کار را تا اینجا جلو بردند و از این هم باید به این کیفیت ادامه پیدا بکند و این اتفاق هم خواهد افتاد.

بنابراین یکی از نقش های مهم حادثه عاشورا در جامعه مومنین این است که حقیقت انتظار را با همه ارکان و اقدامات در جامعه مومنین سامان داده و خواهد داد تا به عصر ظهور برسیم. در عصر ظهور هم آن انگیزه ای که جامعه مومنین را برای استقامت در کنار حضرت مهیا می کند، همین انگیزه عاشورایی است. این است که کار را جلو می برد.

یکی از مهمترین کارهایی که جبهه باطل کرده این است که حق و باطل را با هم آمیخته و از طریق اختلاط اینها پیش می رود. واقعه عظیم عاشوراست که در جامعه مومنین بصیرت ایجاد می کند تا آرام آرام آن لایه های ناخالص را بشناسند و سعی می کنند آنها را تفکیک و تجزیه بکنند؛ یعنی هم از درون تجزیه و تطهیر و مصفا می شوند و هم در بیرون این اتفاق می افتد و جامعه مومنین مرزها و صف ها را روشن می کنند و اختلاط برداشته می شود. همه اینها از برکات حادثه عظیم عاشوراست.

اقداماتی را هم سایر ائمه علیهم السلام کردند که یکی از آنها نقش وجود مقدس امام زمان علیه السلام در پیشبرد این طرح عظیم تاریخی است. حضرت شئون مختلفی دارند. قرآن، این کتاب جامعی که خدای متعال به حضرت عطا کردند برای ائمه علیهم السلام و به خصوص برای امام زمان شئون فوق العاده و استثنایی در پیشبرد این هدف قائل شده است.

غلبه مطلق جبهه حق با وجود مقدس امام زمان

به طور کلی این هدف دو دوران کلی داشته است: یک دوران قبل از غلبه است که کار انجام می شد و رو به پیش بود؛ اما در حال درگیری و تقیه و هدنه بود. در این دوران، طرح رو به پیش است و هیچ وقت عقب نشینی و شکست ندارد. بخش عمده ای از این دوران قبل از پیروزی با امام زمان علیه السلام پیش می رود.

دوران بعدی دوران غلبه است و آغاز قطعی آن با وجود مقدس امام زمان علیه السلام است. قرآن می فرماید «بَقِیَّتُ اللَّـهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ»(هود/۸۶)؛ خدای متعال ایشان را حفظ کرده به وسیله ایشان آن اقدام بزرگ انجام می شود. غلبه مطلق جبهه حق به دست این شخصیت بزرگ است و این غلبه هم نه از عالم پایین بلکه از عالم بالا است. حقیقت از آن عالم به عالم ما ظهور پیدا می کند و امام علیه السلام مظهر آن حقیقت در عالم ماست. از طریق ایشان حقیقت عدالت حقیقت توحید و آن شئونی ک در دولت امام علیه السلام گفته شده، تحقق پیدا می کند و بلکه بالاتر، همه اینها در خود امام خلاصه می شود. معنای این کلام «یَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»(۲) این نیست که عدل یک چیزی غیر از خود امام است، بلکه عدل تجلی فعل خود امام است و عبارت است از توازن همه شئون انسان و جامعه بر محور امام. اگر امام محور وجود ما بود و همه قوای و خصوصیات ما به توازن و تعادل بر محور امام رسید، آن عدل است. به تعبیر دیگر عدالت یعنی ظهور امام در همه قوای ما. در جامعه مومنین هم همینطور است.

اینطور نیست که عدالت یک چیزی بیرون از امام علیه السلام باشد؛ بلکه امام خودشان کلمه عدل هستند. در روایات آمده که این آیه «وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدْقًا وَ عَدْلًا»(انعام/۱۱۵) وقتی امام هنوز در رحم مادر هستند روی بازو، شانه و سینه حضرت حک می شود. امام کلمه عدل و آن آیه غیبی هستند که خدای متعال برای غلبه مطلق وجود مقدس نبی اکرم به حضرت عطا کرد. اگر به موسای کلیم ید بیضاء و عصا و آن معجزه را داد، آن آیه غیبی که خدا برای حضرت قرار داده و به وسیله آن غلبه مطلق برای حضرت واقع می شود، وجود مقدس امام زمان هستند. خدای متعال در سوره مبارکه یونس می فرماید «وَ یَقُولُونَ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّـهِ فَانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ»(یونس/۲۰)؛ یعنی می گویند: چرا این پیغمبر مثل بقیه انبیاء یک آیه غیبی با خودش نیاورده که کار را تمام کند؛ بگو: این آیه مربوط به عالم غیب است و زمام آن در دست خدای متعال است. خدای متعال برای من یک آیه غیبی قرار داده که از غیب عالم می آید و حقایق غیبی با او اظهار می شود؛ من هم منتظر هستم که آن آیه غیبی فرا برسد.

غلبه مطلق حضرت به وسیله وجود مقدس امام زمان علیه السلام واقع می شود. جایگاه حضرت را ان شاء الله در یک فرصت دیگری شاید تقدیم کنم که نقش و طرح حضرت براساس آیات قرآن چیست. یک کار دقیقی است که نیاز به تفحص و تحقیق و تفقه بیشتری دارد ولی خود آن یک داستان عجیبی است. آیات فراوانی از قرآن ناظر به حضرت است و با لطافت برنامه های حضرت را توضیح می دهد. حضرت کلمه عدل الهی و کلمه غیبی و آن بقیه اللهی هستند که خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم عطا کرده و ایشان را برای تحقق آن هدف حفظ کردند. آغاز دوران غلبه مطلق به وسیله حضرت و با ظهور حضرت است. ظهور حضرت هم صرفاً به معنی ظهور جسمانی نیست؛ بلکه به معنی ظهور کلمه تامه الهی و ظهور حقیقت آن کلمه غیبی از مرحله غیب به مرحله شهود است. وقتی این کلمه ظهور پیدا می کنند غلبه پیدا کرده و بساط باطل جمع می شود و آن شب تاریک به پایان می رسد و حقیقت توحید در عالم آشکار می شود. اصلاً معنای ظهور هم همین است. «کَلِمَتَکَ التَّامَّهَ وَ مُغَیَّبَکَ فِی أَرْضِک‏»(۳) این کلمه تامه ظهور پیدا می کند و عالم دگرگون می شود. ایشان کلمه تامه ای هستند که ظهورشان ظهور همه حقیقت در دوران غلبه حقیقت است و همه دین نبی اکرم با ظهور ایشان اظهار می شود؛ چنانچه درروایات هم آمده «أَظْهِرْ بِهِ دِینَ نَبِیِّک»(۴) جایگاه حضرت یک جایگاه ویژه ای است که در قرآن با لطافت به آن اشاره شده است. السلام علیک یا اباعبدالله…

پی نوشت ها:

(۱) کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص: ۳۵۳

(۲) کمال الدین و تمام النعمه، ج‏۱، ص: ۲۸۸

(۳) المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: ۵۸۹

(۴) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ۱، ص: ۴۰۶

 

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *