استاد میرباقری شب دهم محرم 1393

dlمتن زیر چکیده اي تفصيلي از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري، در دهمين شب عزاداري حسيني در دهه اول محرم الحرام 1393 است که به تاریخ 12 آبان ماه در مدرسه فيضه قم برگزار شده است. ايشان در اين جلسه با تمسك به روايات، به بررسي معاني «ماء» در قرآن پرداختند و باطن معناي «ماء» در قرآن را به ولايت اهل بيت عليهم السلام و چشمه گواراي علم ايشان معنا نمودند. ايشان در ادامه با بررسي آثار «ماءِ ولايت» و سرّ اين تأويل، حيات و طهارت را در همه عوالم، شعاعي از ولايت ائمه دانستند كه از آستان نبي مكرم اسلام تابيده است و همه عوالم را به طهارت و حيات مي رساند. از سوي ديگر ايشان محيط ولايت باطل را مبدأ همه ناپاكي ها و آلودگي ها خواندند و با تأكيد بر نقش عاشورا در برچيدن بساط آلودگي ها و دميدن طهارت و حيات در عالم، همه امور مربوط به سيد الشهدا از «اشك بر ايشان» تا «تربت مضجع شريفشان» را مبدأ طهارت و حيات دانستند.

دو بيان از شفاعت سيد الشهدا و وسعت شفاعت ايشان بيان شد. بيان اول اين بود كه سيدالشهدا با تجلي خودشان در عالم و اسراري كه در عاشورا بر روي عالم گشودند حجاب هاي ظلماني و نوراني را از پيش روي اولياي خدا برداشتند و راه تقرب به خداي متعال را هموار كردند. بيان دومي كه ذكر شد اين بود كه امام حسين عليه السلام با عبادت حبّي خود در عاشورا درب هاي محبت و رضوان الهي را به روي موحّدين در همه تاريخ و در همه عوالم گشودند.

تأويل «ماء» در قرآن كريم به «امام»، «علم امام» و «ولايت ايشان»

يكي از عناويني كه در قرآن به اشكال مختلف براي ائمه عليهم السلام ذكر شده، تعبير «ماء» است. در روايات نيز اين مطلب مكرّر بيان شده است. امام رضا عليه السلام فرمودند:«الامامُ، الماءُ العذبِ عَلَي الظَمَأ». در قرآن نیز گاهي از «ولايت امام» تعبير به «ماء» شده است. به طور مثال در روايات، «ماء» در آيه «و كان عرشه علي الماء»(هود/7) به ولايت اهل بيت عليهم السلام معنا شده است. يعني مستقرّ فرمان الهي، محيط ولايت نبي اكرم و ائمه عليهم السلام مي باشد.

گاهي از شخص امام و گاهي از يك امام خاص مثل حضرت امير عليه السلام تعبير به «ماء» شده است. «ينزل عليكم من السماء ماء ليطهركم به» (انفال/11) معناي ظاهري آيه همين است كه «خداي متعال براي تطهير شما آب را از آسمان فرو مي فرستد». در بطن قرآن، «سماء»، وجود مقدس رسول خدا صلي الله عليه و آله است. «سماء»، مقام رفيع قلب رسول خدا است كه همه حقايق از آن جا نازل مي شود. «ماء» نيز همان نور اميرمؤمنان (عليه السلام) است كه از آستان نبي اكرم (صلي الله عليه و آله) بر اين عالم تجلي كرده است و قلوب اهل موالات را تطهير مي كند. «ليطهركم به». اين تطهير نيز يك تطهير صوري يا تشريفاتي نيست بلكه حقيقتا با ولايت امام تطهير نيز حاصل مي شود. امام كلمه «مائي» است كه از سماء اين عالم جاري مي شود و قلوب محبين را تطهير مي كند.

گاهي از علم امام تعبير به «ماء» مي شود. «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقا»(جن/16) يعني اگر بر آن طريقه اي كه خداي متعال فرموده كه طريقه ولايت اهل بيت است استقامت مي كردند و به امر و نهي ايشان گردن مي گذاشتند آن ها را از «علم فراواني» كه از اهل بيت دريافت مي كردند سيراب مي نموديم.

در برخي رواياتِ ذيل اين آيه، «ماء» به «ولايت امام» تفسير شده است. يعني اگر در عالم قبل از اين دنيا (عالم اظله) بر ولايت ائمه استقامت مي ورزيدند، گِل آن ها را با «ماء فرات» عجين مي كرديم. و نیز در آيه «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعين‏»(ملك/16)، «ماء» به «خود امام» و «علم ايشان» تفسير شده است. يعني اگر امامِ شما غائب شود چه كسي امام را در اختيار شما مي گذارد تا معارف را براي شما بگشايد.

تفسير «ماء» در عوالم «قبل» و «بعد» از عالم دنيا به ولايت معصومين عليهم السلام

اين كه «ماء» در روايات به ولايت اهل بيت عليهم السلام و علم ايشان تفسير شده اختصاص به عالم دنيا ندارد. اگر در قرآن دو «آب شور و شرين» ذكر شده است اين دو آب، تعبير از دو ولايت است. ولايت نور و ظلمات. اگر در عالم قبل از اين دنيا (عالم اظله) بر ولايت استقامت مي كردند،گِل آن ها با آب فرات (كه تفسير به ولايت اهل بيت شده است) عجين مي شد.

در عالم آخرت هم «ماءِ» طهور، به ولايت اهل بيت تفسير شده است. در بهشت متقين، نهرهايي جاري است «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتي‏ وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِن‏»(محمد/15). اين نهر به امير مؤمنان(عليه السلام) تفسير شده است. البته واقعا نهرآب است ولي اين نهر آب، از آستان ولايت حضرت امير جاري مي شود و كسي كه از اين نهر بنوشد از ولايت امام سيراب مي شود و با شست و شوي در اين نهر، ظاهر و باطنش طاهر و مطهِّر مي شود. «تسنيم» نيز در آيه «و مزاجه من تسنيم»(مطففين/27) نهري است متعلق به امير المومنين عليه السلام كه مؤمنين هنگام ورود به بهشت، خود را در اين آب شست و شو مي دهند تا صفات رذيله ايشان تطهير شود.

در جهنم هم «ماء حميم» است كه باطن آن، ولايت ائمه جور است. همان طور كه «شجره طوبي» به ولايت حضرت امير و «شجره زقوم» به دشمنان تفسير شده است.

امام سر منشأ طهارت و حيات در همه عوالم

«آب» در قرآن هم سرچشمه حيات است و هم سرچشمه طهارت «ينزل عليكم من السماء ماء ليطهركم به». همه حياتِ عالم از آب است. «و جعلنا من الماءكل شيء حيّ»(انبياء/30). به تعبير قرآن، وقتي بهار مي شود و باران رحمت الهي مي بارد و نسيم رحمت مي وزد، طبيعت زنده مي شود «فَانْظُرْ إِلى‏ آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ الْمَوْتى‏»(روم/50) آثار رحمت خدا را ببينيد كه چطور زمين مرده را زنده مي كند؛ خداي متعال مرده ها را هم اين گونه زنده مي كند. اگرباران رحمت خدا بر قلب و سرشت انسان بوزد، اين سرزمين حاصل خيز مي شود. اين آب مطهِّري كه بر قلب مومن نازل مي شود چيزي جز ولايت اهل بيت نيست. فلذا از امام تعبير مي شود به «ربيع الانام» يعني بهار خوبان.

امام هم طاهر است و هم مطهِّر، چنان كه در زيارت حضرت امير عليه السلام مي خوانيم «مِن طُهْر طاهر مُطهّر» امام سرشمه همه طهارت ها است. آن چه صفات رذيله را مي شويد ولايت امام است. وقتي از اين آب، بر ظاهر و باطن انسان جاري مي شود، انسان طاهر مي شود. ائمه عليهم السلام هم طاهرند و هم طَهور و سرچشمه طهارت. آب قليل وقتي به آب دريا وصل شود هم پاك مي شود و هم طَهور. مؤمن نيز وقتي به امام وصل مي شود، طاهر و مطهِّر مي شود.

وقتي وضو مي گيريم و يا غسل مي كنيم، آب وضو براي ما سرچشمه طهارت باطني و ظاهري مي شود. چنان كه در هنگام غسل مي گوييم: «اللهم طهرني و طهر قلبي و اشرح لي صدري».  در واقع اين جريان ولايت امام است كه اگر بر ظاهر و باطن انسان جاري شد، انسان طاهر و مطهِّر مي شود، به حيات مي رسد و زنده مي شود.

در زيارت حضرت بقيه الله عرض مي كنيم «السلام عليك يا عين الحياه» و يا «السلام علي محي المؤمنين» و يا «اللهم احي به القلوب الميته» قلوب مرده انسان ها با امام زنده مي شود. امام «ماء معين» است. ولايت امام، آن حقيقت مطهري است كه از علم بالا نازل مي شود و انسان را تطهير مي كند. (در واقع همه عالم حسّ، از خورشيد، آب، ظلمت شب و … مَثَلند براي عوالم باطني. همه اين ها مَثَلند براي فهم حقايقي كه در عوالم بالا تر وجود دارند)

در وضو، هنگام ديدن آب مي گوييم «اللهم اجعلني من التوابين و اجعلني من المتطهرين» در حالي كه در وضو به دنبال طهارت باطني هستيم نه طهارت از خَبَث. يعني اين طهارت باطني از آثار آب است و اگر وضو با شرايطش همراه باشد قلب انسان را پاك و آماده دريافت فيوضات الهي مي كند. آن حقيقت باطني كه از عالم بالا نازل مي شود مَثَلش آب است. به عبارت ديگر جلوه اي از نور امام در اين آب قرار داده شده است كه باعث تطهير ما مي شود. فلذا اين آب مَثَل است. اگر خورشيد نور افشاني مي كند و حجاب ها ر ا بر مي دارد، شعاعي از هدايت امام در آن قرار داده شده است و همين طور اگر آب سرچشمه حيات است چون جلوه اي از آن حقيقت باطني است. «ان ذكر الخير كنتم اوله و اصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه».

امام اگر مطهِّر است، سرشت، خَلق، خُلق، عمل، سرّ، روح،  ظاهر، باطن و همه وجود انسان را تطهير مي كند. فلذا اگر در عوالم قبل به ولايت امام گردن مي گذاشتند گِل آن ها را با ولايت اهل بيت عجين مي كردند تا سرشت آن ها پاك باشد.

اگر جسم مؤمن پاك است چون «اجسادكم في الاجساد» و اگر روح مؤمن پاك است چون «ارواحكم في الارواح». جسم و روح مؤمن، شعاعي از جسم امام است و به همين جهت مومن طاهر است. حتي اگر برزخ مومن نوراني است چون شعاعي از امام در قبر مومن قرار گرفته است. «و قبوركم في القبور»

همه رِجاست ها و گناهان با امام شسته مي شود و همه آلودگي ها ناشي از استكبار در مقابل خداي متعال است. مبدأ همه رِجاست ها چه در سرشت باشد، چه در قلب و چه در عمل، همه به استكبار در مقابل خداي متعال بر مي گردد. خداي متعال چيزي را نجس خلق نكرده بلكه اين استكبار ما است كه حلال ها و پاك ها را حرام و ناپاك مي كند.

امام منشأ پاكي از رِجاست ها است فلذا حقيقت توبه نيز به بازگشت به محيط ولايت امام معنا مي شود. همان طور كه وقتي حضرت آدم (علي نبينا و آله و عليه السلام) ترك اولايي مرتكب شد كه مربوط به حقيقت ولايت بود، توبه ايشان نيز با تلقي كلمات و پذيرش حقايقي از ولايت واقع شد. «فتلقي آدم من ربه كلمات فتاب عليه»(بقره/38)

برچيده شدن بساط آلودگي و طهارت همه عالم با عاشورا

سيد الشهدا با فداكاري خود ظلماتي را كه سدِّ راه نور و مانع ظهور حقيقت بود از سر راه برداشتند. «فَاحتملَ السيلُ زبدا رابيا»(رعد/17) حقيقت جاري در عالم ولايت حضرت حق و اولياي او است و اين كف روي آب، ولايت ائمه نار است. ولايت همه ائمه، طهور است ولي سيد الشهدا بساط آلودگي را در عالم جمع كردند و حقيقت طهارت را در عالم جاري نمودند و از همين رو است كه اشك بر ايشان هم، طهور است و يك قطره از آن همه گناهان را مي شويد و يا سجده بر تربت ايشان، حجب هفتگانه را خرق مي كند و يا آن كه اين سجده تا زمين هفتم را نيز روشن مي كند. اگر متعلقات مربوط به سيد الشهدا از اشك و تربت و … سرچشمه طهارت حياط و نور است همه از سرچشمه ولايت ايشان ناشي مي شود.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *