شب دهم محرم ۱۳۹۲

سخنان استاد ميرباقری در شب دهم محرم ۱۳۹۲
اگر جامعه ای پای تکلیف ایستاد، خدای متعال بن بستها را برایش می شکند
عاشورا و مکتب دفاعی اسلام
 
 
 
 
download_icon 
 
 
تجلی نورانیت قرآن در قلب انسان، عامل عبور از موانع

قرآن سراسر نور و هدایت است “الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ” کتابی است که خدای متعال برقلب وجود مقدس نبی اکرم نازل کرده است که به وسیله این کتاب مردم را از ظلمات به سوی سمت نور و صراط الهی هدایت کند. لذا اگر اهل تمسک و توسل به آیات قرآن باشد، گاهی یک آیه قرآن برای هدایت و راه‌یابی انسان حقیقتاً کفایت می‌کند. “لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيةِ اللَّهِ” اگر حقیقتی از منزلت و نورانیت قرآن در قلب انسان نازل شود و تجلی کند و “جَبَلٍ لَّرَأَيتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا” حقیقتاً انسان موانعش برداشته می‌شود و به مقام خشوع در مقابل خداوند متعال می‌رسد. تمام قرآن این‌طوری است.

تقوای الهی سبب خروج از مشکلات

اما بعضی از آیات فوق‌العاده هستند و بالذات گاهی آثار فوق‌العاده دارد، این روایت نورانی در تفسیر صافی یادم است (مصدر اصلی‌اش در خاطرم نیست) حضرت فرمودند که از وجود مقدس رسول الله صلوات الله علیه و آله فرمودند: آیه‌ای در قرآن است که اگر همه مردم به این یک آیه قرآن متوسل شوند برای آنها کفایت می کند. وقتی از حضرت درباره آیه سؤال شد؛ حضرت این آیه معروف سوره مبارکه طلاق را تلاوت فرمودند: “وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لاَ يحْتَسِبُ وَمَن يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْرًا” برای تلاوت و مداومت این آیه بخصوص بعد از نمازهای واجب آثار خوبی نقل شده است. این آیه شریفه به حسب ظاهر، ظاهری و باطنی دارد؛ ظاهرش سه مرحله است سه نکته در آن بیان شده است نکته اول این که “وَمَن يتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لاَ يحْتَسِبُ” اگر کسی تقوای الهی را پیشه کند خداوند متعال برای او خروج از بن‌بست‌ها را قرار می‌دهد و بن‌بست‌ها و موانع راه او را برمی‌دارد و از آنجایی تأمین می‌کند از زمینه‌ای و بستری روزی او را می‌رساند که حساب نمی‌کرد.

بن بست ها، امتحانات الهیِ زندگی

مِنْ حَيثُ لاَ يحْتَسِبُ او را تأمین می‌کند. ظاهراً این‌طوری است که خداوند متعال در مسیر امتحان های ما یک بن‌بست‌هایی بین ما و خواسته‌هایمان قرار می‌دهد. ما و خواسته‌هایمان حائلی بین خواسته‌هایمان پیدا می‌شود. برای این‌که بتوانیم به خواسته خودمان برسیم راه حلال را خداوند متعال می‌بندد و راه حرام و شبهه‌ناک را به روی انسان باز می‌کند و بعد در این فضایی که راه حلال بسته شده و راه شبهه‌ناک باز شد، خداوند متعال از انسان تکلیف می‌خواهد و از انسان می‌خواهد به هیچ وجه نباید از تکلیف تخلف کند. آنهایی که در این فرصت‌ها، فرصت هایی که همه اسباب و عوامل برخلاف مسیر تقوای الهی حکم می‌کنند، به حسب ظاهر؛ اگر طرف خدای متعال را گرفت و تقوای الهی را پیشه کرد و پروای الهی در وجودش بود؛ خداوند متعال این موانعی که بین او و مقصد بود برمی‌دارد، بن‌بست‌هایی که به حسب ظاهر در مسیر او بود این مسیرها را خدای متعال باز می‌کند. می‌بینید بن‌بستی نبود و راه باز شد يجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا و آن رزق و نیازی را که انسان می‌خواست و به خاطر آن نیازش می‌خواست از مسیر خدا و از فرمان خدای متعال و از بندگی او فاصله بگیرد، خداوند متعال وَيرْزُقْهُ مِنْ حَيثُ لاَ يحْتَسِبُ او را تأمین می‌کند.
انسان یا جامعه‌ای که در مسیر ادای تکلیف به بن‌بست‌های ظاهری می‌رسند، اگر این بن‌بست‌ها موجب نشود که از مسیر خدا فاصله بگیرند و دست از تقوا بردارند، خدای متعال این بن‌بست‌ها را از سر راه آنها برمی دارد، چه فرد باشد چه جامعه باشد؛ مِن حَيثُ لاَ يحْتَسِب، يجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا، فرد هم همین‌طور است و جامعه هم همین‌طور. خدای متعال در معرض امتحان قرار می‌دهد انسان را و کار خدای متعال است و نه این که تصادفاً این اتفاق می‌افتد. تدبیر حضرت حق است راه‌های حلال بسته می‌شود و راه شبهه‌ناک و حرام بروی انسان باز می‌شود در زمینه‌های مختلف امتحان غریزه و مال و اینها؛ مکرر قرآن این مطالب را بیان می‌کند. می‌فرماید در قصه یوسف خدای متعال او را در یک شرایطی قرار داد و بعد از یوسف تقوا می‌خواهد “وَ غَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَاي” خدای متعال در آن شرایط از یوسف تقوا می‌خواهد. در صورتی که همه چیز حکم می‌کند که او باید راه تقوا را رها کند. برده این خانه است به حسب ظاهر، همه زمامش در دست اوست او را تهدید به اتهام و بدنامی و مجازات سنگین کرده‌اند وَ غَلَّقَتِ الأَبْوَابَ شرایطی را فراهم کرده است. می‌دانید یوسف را در شرایطی قرار داده است که همه چیز بر علیه او است.

ایستادگی بر تکلیف سبب حل مشکلات

اگر جامعه‌ای که آنجا تکلیف به او رو می‌آورد پای تکلیف ایستاد خدای متعال بن‌بست‌ها را می‌شکند؛ اگر ترسید دائم باید مشرک باشد و دائم با بت‌ها باید زندگی کند، مستحق است و آنجایی که خدا می گوید نترس، می‌ترسد، الی الابد در این وحشت می‌ماند و همیشه باید اسیر دشمن باشد همیشه باید بترسد دیگر رهایی ممکن نیست می‌ماند در وادی شرک، از تهدیدها می‌ترسد و با تطمیع‌ها ترغیب می‌شود ولی از کوچکش بگیرید یک لقمه است کاسبی که برای رزقش دروغ می‌گوید تا آخر باید دیگر دروغ بگوید رزقش را دست اینها می‌بیند و خیال می‌کند که با دروغ اداره می‌شود. همیشه باید بترسی؛ ولی اگر نترسیدی “یجعل له مخرجا” خداوند متعال این بن‌بست را می‌شکند یک طوری خداوند متعال شاخ این گاو را می‌شکند کار ما نیست؛ خداوند متعال در جنگ بدر می‌فرماید ما ملائکه را فرستادیم و “وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکمْ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ” شما خیال می‌کنید ملائکه کاری می‌کنند ما یاریتان می‌کردیم وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ اگر جامعه‌ای نترسید این می‌شود. خب حالا سؤال این است که چطوری می‌شود نترسید؟ چطوری می‌شود در بن‌بست آدم بن‌بست است دیگر چرا نترسد؟ “وَمَن یتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ” قدرت می‌خواهید چه می‌خواهید خداوند متعال کافی است خداوند چه چیزی ندارد که بقیه دارند؟! تنها راه نترسیدن در بن‌بست‌ها توکل به خداست.

جامعه‌ای که اهل توکل نیست، در سختی‌ها کوتاه می‌آید

جامعه‌ای که اهل توکل نیست، حتما در بن‌بست‌ها وا می‌دهد، در سختی‌ها کوتاه می‌آید. چون تکیه‌گاه ندارد. آدمی که تکیه‌گاه ندارد می‌ترسد و مستحق هم هست که بترسد، چرا نترسد؛ آدمی که خدای متعال را قدرتش را نمی‌بیند و به او اعتماد نمی‌کند به زور ظاهری خودش اعتماد می‌کند. این مستحق است که از زوردارتر بترسد؛ کشوری که به ذرات خانه‌اش اعتماد می‌کند، حتماً باید از کشوری که ذرات خانه‌اش قوی‌تر است، بترسد. به پیاده نظام و سواره نظامش تکیه می‌کند، باید از کشوری که قوی‌تر است بترسد، چرا نترسد؟! محاسبات عقلایی عالم است.

توکل به خدا، شرک اجتماعی را برمی دارد

کسی که به منابع زیرزمینی و ثروت‌اش و دارایی‌اش نگاه می‌کند و وقتی می‌بیند مجموعه درآمد کشور ما زیر یک صدم ثروت جهانی است و فلان کشور بیست درصد ثروت جهانی در اختیارش است، چرا نترسد؟! وقتی می‌بیند چند هزار میلیارد دلار امریکا در جهان می‌چرخد و با چرخشش همه کشورها را غنی و فقیر می‌کند، چرا نترسد؟! اگر ترسید الی الابد باید بترسد. این ترس وقتی برداشته می‌شود که یک تکیه‌گاه باشد و آن “و من یتق الله” است؛ خدا بن‌بست تو را می‌شکند و شرک‌ات را برمی‌دارد. شرک اجتماعی‌ات را برمی‌دارد و دیگر نمی‌ترسی.

الآن یکی از چیزهایی که خدا به ملت ما عطا کرده است این است اگر آمریکا تهدید کند همه می‌ترسند؛فقط مؤمنین جامعه ما نمی‌ترسند. از ماهواره بین‌ها که یک سری‌شان صبح که در خیابان می‌آیند همه نگاه می‌کنند که کودتا نشده و واقعاً می‌ترسند بگذریم. همه چیز عادی است ولی مؤمنین نمی‌ترسند. آمریکا که تهدید کند مؤمنین آرام آرام هستند، این خیلی عجیب است. بی‌نهایت عجیب است؛ “و من یتق الله یجعل” است.

فهم از قدرت واقعی عالم سبب توکل می شود

توکل چطوری واقع می‌شود؟ این را هم خداوند متعال توضیح می‌دهد “إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ” شما گرفتار اسباب هستید خدای متعال که گرفتار اسباب نیست “قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَیءٍ قَدْرًا” قدر عالم دست اوست. مجعول او است، او که در اختیار حق‌دار نیست، اگر کسی این یک کلمه را فهمید راحت می‌تواند توکل کند و الا نه، خداوند متعال داستان یوسف را ذکر می‌کنند که برادر را در چاه انداخته‌اند، تصادفاً یکی از برادران گفت نکشید و در چاه بیندازید و تصادفاً در این پناه چاه، جا پیدا کرد و تصادفاً یک کاروان تشنه‌ای آمد و راهش را گم کرد و از این چاه تلخ آب بردارد و یوسف بالا آمد و تصادفاً دلشان می‌خواست که ببرند بفروشند و تصادفاً در مصر فروخته شد و تصادفاً عزیز مصر خوشش آمد و تصادفاً فرزند نداشت و فرزند خوانده شد و خداوند فرموده که اینطوری حرف نزنید “وَکذَلِک مَکنِّا لِیوسُفَ فِی الأَرْضِ” تصادف یعنی چی، ما تمکین کردیم بر روی یوسف، بعد گله می‌کند ولکن “اکثر الناس لا یعلمون” اکثر مردم همین مطلب واضح را نمی‌فهمند.

صبر ولی در ابتلائات، سبب نجات امت

ملتی که نفهمد که من مگر نبودم که از سلطه ۲۵۰۰ ساله نجات دادم‌تان، مگر ۳۰ سال نیست که اینها می‌گویند می‌زنیم و با زراد خانه‌مان، خاک ایران را می‌بریم. آمدند در خلیج فارس ایستادند و گفتند که این ملت باید نابود شود و خب توانستند، محاسبات عادی می‌گوید می‌توانند ولی نمی‌توانند، “إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَیءٍ قَدْرًا” همه اینها که عرض کردم مقدمه یک بحث بود و آن این است که خیلی وقت‌ها همین‌طوری که در مقام بلا یک ولی‌ای، بلا می‌کشد و یک جامعه‌ای نجات پیدا می‌کند، فرمود مثل یوسف صدیق سلام‌الله‌علیه، او صبر کرد و مردم مصر نجات پیدا کردند و موحد شدند.

توکل ولی، سبب نجات تاریخ/ تقوای ولی سرچشمه تقوای جامعه است

در مقام توکل هم همین‌طور است؛ خیلی جاها یک ولی‌ای به خدا توکل می‌کند خدای متعال یک تاریخ را از بن‌بست نجات می‌دهد. یک تاریخ، یک جامعه و یک امت را نجات می‌دهد به تعبیر دیگر تقوای او سرچشمه تقوای جامعه است. جامعه به تبع او متقی می‌شوند. اگر او بترسد، می‌ترسند. اگر او بایستد می‌ایستد، مثل ابراهیم خلیل‌ علیه‌السلام یک جمعیتی بت می‌پرستد بت چوب و سنگ که نیست. مثل تکنولوژی امروز است. هزار فلسفه برایش دارند که می‌پرستند، ما خیال می‌کنیم که سنگ را می‌گذاشتند و سجده می‌کردند. چرا کوه‌ها را سجده نمی‌کردند پشت سرش هزار فلسفه و فلسفه اجتماعی داشتند.

تکنولوژی پرست‌ها، بت‌پرست‌های زمانه اند

یک بت‌کده درست می‌کردند مثل تکنولوژی امروز است که جهان این تکنولوژی را می‌پرستد. چرا؟ نگویید نمی‌پرستد خوب هم برایش سجده می‌کند. همه مناسبات تابع تکنولوژی است، این تکنولوژی پرست‌ها خیال می‌کنند، خیلی بهتر از بت پرست‌های زمان حضرت ابراهیم هستند؟ یک قومی بت می‌پرستند همه مقدساتشان، حضرت ابراهیم مأمور می‌شود باید بروید تمام بت‌کده را ویران کنید می‌رود و نمی‌ترسد، این است که “إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کانَ أُمَّةً واحدا” به تنهایی یک امت است.

آدمی که از دست دیگران می‌گیرد محبت دیگران در دلشان می‌گیرد. آدمی که فقط از دست خدا می‌گیرد، فقط برای خدا، می‌شود خلیل؛ فرمود هیچ‌کس را رد نکرد یعنی واسطه رحمت خدا را، ولی از آن طرف از غیر خدا نگرفت. کسی که رحمت خدا را به دیگران می‌رساند و فقط هم از خودش می‌گیرد خلیل می‌شود؛ بین زمین و آسمان در آتش نمرود جبرئیل آمد و گفت فقط خدا، من از خدا می‌خواهم و خداوند متعال فرمود: “یا نَارُ کونِی بَرْدًا وَسَلاَمًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ” قصه نمرود تمام شد. هم رعب مردم شکسته شد و هم مردم متدین شدند. این کاری که امام کردند همین است ما خیال می‌کنیم آسان است ایشان رفتند در وسط آتش و آتش خاموش شد و آن‌وقت “یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا” ما فکر می‌کنیم راحت بوده، این‌طوری نبوده راحت نبوده، یک کسی رفته وسط آتش و آتش را خاموش کرده و الا خیلی آتش سنگین بود. ارزشهای‌شان و بت‌هایشان، الآن هم همین‌طور است. یک ملتی باید بایستد و این بت‌کده را ویران کند. خداوند متعال هم آتش اینها برایش سرد می‌کند وقتی سرد شد همه ملت‌ها “یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا” می‌آیند. دنبالش، این همان گردنه‌ای است که یک جامعه، مؤمنین باید عبور کنند، که انشاء الله ظهور حضرت فراهم شود.

همه این مقدمه یک جمله بود شب عاشورا نمی‌خواستم طرح کنم، یک آتشی به پا شده بعد نبی اکرم که تمام کائنات را می‌سوزاند، یک ظلمتی آمده که همه عالم را در حیرت می‌برد “او کظلمات فی بحرٍ” یک بت‌پرستی راه افتاده که قابل مقایسه با بت‌پرستی نمرود نیست. شیطنت حساب شده و پیچیده است حضرت در خواب دید بر منبر او بنی‌تمیم و بنی‌ادیب بالا رفته‌اند و مردم را به قهقرا برمی‌گردانند. از منبر حضرت، این بود، واقعاً از مصدر خلافت امپراطوری بنی‌امیه به پا کرده بودند. خلافت تبدیل شد به امپراطوری، چیزی که درش نبود خدا بود.

سیدالشهدا علیه‌السلام ظلمت تاریخ را خاموش کردند

بزرگترین شیطنت تاریخ است. بزرگترین بت‌پرستی تاریخ است آن کسی که مقابل این بت بایستد و برود وسط شعله و شعله را خاموش کند، سیدالشهدا علیه‌السلام است، آن کسی که این ظلمات را از تاریخ محو کند حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام است آن کسی که امواج فتنه را می‌شکند. فتنه‌ای که همه تاریخ را دربرمی‌گیرد و از سر همه می‌گذرد فیلسوف و عارف و موحد همه را غرق می‌کند “وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً إِمَاماً مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ فَما لَهُ مِنْ نُورٍ إِمَامٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ” کسی که دست امام دستش را نگیرد این فتنه خیلی بزرگتر از اینها است که بخواهند فلاسفه و عرفا و متکلمین و سیاستمداران رفعش کنند؛ کسی می‌تواند این کار را بکند و آن سیدالشهدا علیه‌السلام است آمد در این میدان توکل کرد به خدا چه توکلی، ببینید کدام یکی بالاتر است آن اسماعیل هاجر را آورد کنار کعبه؛ و سیدالشهدا اهل‌ بیتش را در کعبه آورد، همه می‌گفتند نبر، فرمود “ان الله شاء ان یراهن سبایا” کدام توکل بالاتر است، کدام توکل بالاتر است قربانی کنی اسماعیل را، با محبت یا اشبه الناس برسولک خلقً و خُلقً را بدهی دم تیغ این درنده‌ها به تعبیر حضرت “وَ مَن يتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا، وَ مَن يتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ” خدا حامی این خون است و کار امام حسین علیه‌السلام قطعاً به نتیجه می‌رسد مزدش می‌شود ظهور، همه این بساط جمع می‌شود و همه‌اش نتیجه آن توکل هاست، اگر این فتنه برداشته می‌شود که الآن از جامعه مؤمنین برداشته شده است که خیلی فتنه عظیمی است فقط با توکل سیدالشهدا علیه‌السلام، ایستاد اگر می‌بینید بن‌بست بت‌پرستی از دنیای اسلام بسته شده فقط با این توکل و تقوا است.

Add a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *